Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pennsylvanian
U
وابسته به ایالت پنسیلوانیا پنسیلوانیا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
upstate
U
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
Midwestern
U
وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده
stated
U
ایالت
state-
U
ایالت
stating
U
ایالت
states
U
ایالت
apanage
U
ایالت
province
U
ایالت
shires
U
ایالت
shire
U
ایالت
state
U
ایالت
provinces
U
ایالت
statewide
U
در سر تا سر ایالت
stated
U
ایالت کشوری
stating
U
ایالت کشوری
First Lady
U
زن فرماندار ایالت
states
U
ایالت کشوری
provincial
U
ایالت نشین
garrison state
U
ایالت نظامی
state
U
ایالت کشوری
First Ladies
U
زن فرماندار ایالت
statehood
U
ایالت بودن
state-
U
ایالت کشوری
yorkshire
U
ایالت یورکشایردرشمال انگلستان
ulster
U
ایالت اولسیتر در ایرلند
provincialist
U
اهل ولایت یا ایالت
Alsatian
U
گویش آلمانی ایالت آلزاس
raped
U
هتک ناموس به عنف ایالت
rapes
U
هتک ناموس به عنف ایالت
Alsatian
U
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
Alsatians
U
اهل ایالت آلزاس در فرانسه
Alsatians
U
گویش آلمانی ایالت آلزاس
key
کی
[جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
rape
U
هتک ناموس به عنف ایالت
favorite son
<idiom>
U
رئیس جمهور ایالت شدن
raping
U
هتک ناموس به عنف ایالت
illinois
U
استان >ایلی نویز< در ایالت متحده امریکا
the common wealth of massachusette
U
چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند
new england
U
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associate
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
lincoln
U
ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
thereof
U
وابسته به ان
pyrexial
U
وابسته به تب
pyretic
U
وابسته به تب
related
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
affiliate
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
diphtheric
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
comprador
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
levitical
U
وابسته به
riverrine
U
وابسته به
congenerous
U
وابسته
pyrexic
U
وابسته به تب
dependant
U
وابسته
dependants
U
وابسته
sexual organs
U
وابسته به
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
aquatic
U
وابسته به اب
elfin
U
وابسته به جن
monitorial
U
وابسته به
pertaining
U
وابسته
akin
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
of kin
U
وابسته
hanger on
U
وابسته
adjective
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
attendants
U
وابسته
attributable
U
وابسته به
affiliating
U
وابسته
federating
U
وابسته
federates
U
وابسته
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
israelitish
U
وابسته به
elysian
U
وابسته به
attendant
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
attached
U
وابسته
contingent
U
وابسته
contingents
U
وابسته
carpal
U
وابسته به مچ
thereof=of that
U
وابسته به ان
dependent
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
relevant
U
وابسته
attache
U
وابسته
correspondent
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
correspondents
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
appurtenant
U
وابسته
relative
U
وابسته
germane
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
subordinated
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
tuitionary
U
وابسته به
subordinates
U
وابسته
wedded
U
وابسته
gular
U
وابسته به مری
idiographic
U
وابسته به مجاز
degenerative
U
وابسته به انحطاط
acoustical
U
وابسته به شنوایی
haemic
U
وابسته بخون
generic
U
وابسته به تیره
adipic
U
وابسته به چربی
materialistic
U
وابسته به مادیات
paralytics
U
وابسته به فلج
incorporative
U
وابسته به الحاق
paralytic
U
وابسته به فلج
ichthyic
U
وابسته به ماهی
icarian
U
وابسته به ایکاروس
humnanist
U
وابسته به بشردوستی
homeric
U
وابسته به هومر
hunnish
U
وابسته به هونها
hyperbolic
U
وابسته به هذلولی
hippocratic
U
وابسته به طب بقراط
landed
U
وابسته بزمین
hydrologic
U
وابسته به اب شناسی
pancreatic
U
وابسته به لوزالمعده
gutturo nasal
U
وابسته بگلووبینی
hematic
U
وابسته به خون
hydrological
U
وابسته به خواص اب
predial or prae
U
وابسته به زمین
emotive
U
وابسته به احساسات
hygroscopic
U
وابسته به نم نما
hypochondriacal
U
وابسته به تهیگاه
iatric
U
وابسته به پزشکی
horatian
U
وابسته به هوراس
internuptial
U
وابسته به عروسی
indonesian
U
وابسته به اندونزی
indic
U
وابسته به هند
iraqi
U
وابسته به عراق
irrigational
U
وابسته به ابیاری
pessimistic
U
وابسته به بدبینی
nasal
U
وابسته به منخرین
nasal
U
وابسته به بینی
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
pistillary
U
وابسته به مادگی گل
isthmian
U
وابسته به باریکه
focal
U
وابسته بکانون
planetary
U
وابسته به سیاره
social
U
وابسته بجامعه
subversion
U
وابسته به خرابکاری
structurally
U
وابسته به بنا
structurally
U
وابسته به ساختمان
jesuitic
U
وابسته به یسوعیون
kufic
U
وابسته به کوفه
mission
U
وابسته به ماموریت
missions
U
وابسته به ماموریت
inferential
U
وابسته به استنتاج
inflexional
U
وابسته به صرف
infusorial
U
وابسته به نمرویان
isthmic
U
وابسته به باریکه
inhibitive
U
وابسته به جلوگیری
inner directed
U
درون وابسته
connubial
U
وابسته به زناشویی
marines
U
وابسته به دریانوردی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com