English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
patristic U وابسته به اولیاء وبزرگان مذهب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Judaic U وابسته به جهودان و مذهب یهود
under the veil of religion U درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
saints U " اولیاء "
saint U " اولیاء "
Halloween U شب اولیاء
hallowmas U عید اولیاء
authority U اولیاء امور
hierolatry U پرستش اولیاء
surveillance authority U اولیاء امور نظارتی
supervisory authority U اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority U اولیاء امور مراقبتی
surveillance authority U اولیاء امور مراقبتی
supervisory authority U اولیاء امور نظارتی
regulatory authority U اولیاء امور نظارتی
hallow een U شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
hagiography U شرح زندگی اولیاء ومقدسین تاریخ انبیاء
rubricator U مذهب
religions U مذهب
religion U مذهب
coreligionist U هم مذهب
illuminator U نورافکن مذهب
theocracies U حکومت مذهب
conversions U تغییر مذهب
conversion U تغییر مذهب
state religion U مذهب رسمی
pyrrhonism U مذهب فیرونی
theocracy U حکومت مذهب
free thought U وارستگی از مذهب
Methodism U مذهب " متدیست "
Buddhism U مذهب بودا
principles of religion U اصول مذهب
religiousness U پیروی مذهب
sunnism U مذهب تسنن
specticism U مذهب شکاکیون
ecumenism U هم پیوند گرایی مذهب
free thinking U ازادی از قیود مذهب
Catholicism U اصول مذهب کاتولیکی
sunnite U پیرو مذهب سنت
revivalism U اصالت احیا مذهب
evangelicalism U فلسفهء مذهب اوانجلی
shia U پیرو مذهب شیعه
denominations U مذهب واحد جنس
zen buddhism U فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
denomination U مذهب واحد جنس
shiite U پیرو مذهب شیعه
one of the two major sects among muslims U مذهب اهل تسنن
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
follower U پیرو مذهب شیعه مقلد
shinto U مذهب ارواح پرستی درژاپن
followers U پیرو مذهب شیعه مقلد
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
puritaism U سخت گیری در تصفیه مذهب
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
naturalism U فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
Methodists U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodist U فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lotus U [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sunni U اهل سنت پیرو مذهب سنت
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
riverrine U وابسته به
pyrexial U وابسته به تب
dependant U وابسته
elysian U وابسته به
pertaining U وابسته
dependent U وابسته
pyrexic U وابسته به تب
dependants U وابسته
monitorial U وابسته به
hanger on U وابسته
aquatic U وابسته به اب
attache U وابسته
akin U وابسته
affiliates U وابسته
congenerous U وابسته
affiliating U وابسته
diphtheric U وابسته به
attendant U وابسته
attendants U وابسته
tuitionary U وابسته به
appurtenant U وابسته
plantar U وابسته به کف پا
of kin U وابسته
interdependent U وابسته
affiliated U وابسته
attributable U وابسته به
syncop U وابسته به غش
adjectives U وابسته
adjective U وابسته
pertinent U وابسته
attached U وابسته
related U وابسته
commissarial U وابسته به
affiliate U وابسته
comprador U وابسته
relative U وابسته
elfin U وابسته به جن
carpal U وابسته به مچ
thereof U وابسته به ان
levitical U وابسته به
subordinate U وابسته
relevant U وابسته
subordinated U وابسته
subordinates U وابسته
contingents U وابسته
contingent U وابسته
pertianing U وابسته
messianic U وابسته به
sexual organs U وابسته به
correspondent U وابسته
correspondents U وابسته
federating U وابسته
federates U وابسته
wedded U وابسته
germane U وابسته
federated U وابسته
federate U وابسته
subordinating U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
febile U وابسته به تب
cephalic U وابسته به سر
cantabrigian U وابسته به
pyretic U وابسته به تب
israelitish U وابسته به
belonging U وابسته ها
vital U وابسته به زندگی
rectorial U وابسته به rector
scientific U وابسته بعلم
balsamic U وابسته به بلسان
archimedean U وابسته به ارشمیدس
pharyngal U وابسته به گلوگاه
army attache U وابسته نظامی
piscatorial U وابسته به صیدماهی
piscatory U وابسته به ماهیگیری
piscatory U وابسته به صیدماهی
pharmacologic U وابسته بداروشناسی
vital U وابسته بزندگی
menstrual U وابسته به قاعده گی
piscatorial U وابسته به ماهیگیری
attache U وابسته نظامی
associated company U شرکت وابسته
army attache U وابسته زمینی
photic U وابسته به تولیدنور
avian U وابسته به مرغان
rhinal U وابسته به بینی
porcine U وابسته بخوک
photic U وابسته به نوروروشنایی
bacchanal U وابسته به باکوس
investigatory U وابسته به رسیدگی
bacterial U وابسته به باکتری
potamic U وابسته به رودها
subversion U وابسته به خرابکاری
auricular U وابسته بشنوایی
auditive U وابسته به شنوایی
astronautical U وابسته به فضانوردان
pistillary U وابسته به مادگی گل
pyrrhic U وابسته به " پیروس "
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com