English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fin de siecle U وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reindeer U گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
paleolithic U وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
ninteenth U یک نوزدهم
S, s (S's, s's) U حرف نوزدهم الفبای انگلیسی
crown glass U شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
carpet-bedding U [گلکاری به روش قرن نوزدهم میلادی]
Free Classicism U [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouting U پارچه کهنه کهنه
clouts U پارچه کهنه کهنه
neoscholasticism U نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
cathedral style U [احیای سبک گوتیک در اوایل قرن نوزدهم میلادی]
Dantesqua U [منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
Collegiate Gothic U [گوتیک غیرمذهبی در کالج کمبریج و آکسفورد در قرن نوزدهم میلادی]
Gothic Revival U [سبک احیای گوتیک در انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی]
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Italian Villa style U [سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
parnassian school of poets U شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
chateau style U [سبک معماری قرن نوزدهم فرانسه که ترکیب سبک های گوتیک و رنسانس بود.]
Japonaiserie U [از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
engels law U ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
dragon sumak U طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
Farahan U فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
obsolete U کهنه
fustiest U کهنه
timeworn U کهنه
trite U کهنه
obsolescent U کهنه
wadding U کهنه
rags U کهنه
rag U کهنه
by gone U کهنه
behind the times U کهنه
fogram U کهنه
worm eaten U کهنه
weatherworn U کهنه
gray U کهنه
olden U کهنه
trity U کهنه
tacky U کهنه
fusty U کهنه
wads U کهنه
behindhand U کهنه
tatters U کهنه
musty U کهنه
worn-out U کهنه
worn out U کهنه
poky U کهنه
pokiest U کهنه
pokier U کهنه
rungs U کهنه
run-down U کهنه
run down U کهنه
stale U کهنه
lint U کهنه
dowdy U کهنه
outworn U کهنه
ragman U کهنه خر
kettle holder U کهنه
knacker U کهنه خر
old-fashioned U کهنه
shabbly U کهنه
antiques U کهنه
antique U کهنه
age-old U کهنه
age old U کهنه
antiquated U کهنه
obsolescence U کهنه گی
crusted U کهنه
mucid U کهنه
out of d. U کهنه
ragged U کهنه
pokey U کهنه
wad U کهنه
archaic U کهنه
dossil U کهنه
weatherbeaten U کهنه
fustier U کهنه
old timer U کهنه کار
dabs U کهنه را نم زدن
dabbed U کهنه را نم زدن
dab U کهنه را نم زدن
wash linen U کهنه فرفشویی
wall rue U سداب کهنه
old-timer U کهنه کار
old-timers U کهنه کار
stale joke U جوک کهنه
aging U کهنه کردن
unreconstructed U کهنه پرست
old wool U پشم کهنه
fogyish U کهنه پرست
fogyism U کهنه پرستی
rag picker U کهنه برچین
obscurantism U کهنه پرستی
aging U کهنه شدن
junk U کهنه و کم ارزش
ages U کهنه کردن
uptight U کهنه پرست
the old world U جهان کهنه
rags U کهنه شدن
rag U کهنه شدن
shabbier U کهنه ژنده
duds U رخت کهنه
shabbiest U کهنه ژنده
shabby U کهنه ژنده
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
superannuate U کهنه شدن
unworn U کهنه نشده
oldest U پیرانه کهنه
green meat U گوشت کهنه
age U کهنه کردن
antiquate U کهنه کردن
old U کهنه کار
old U پیرانه کهنه
older U کهنه کار
older U پیرانه کهنه
oldest U کهنه کار
ancient U کهن کهنه
hunkerism U کهنه پرستی
back numbers U چیز کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
veterans U کهنه سرباز
mouldy U کهنه وفاسد
fripperer U کهنه فروش
fuddy-duddy U کهنه اندیش
fuddy-duddies U کهنه اندیش
dodos U کهنه پسند
fripper U کهنه فروش
duddy U کهنه پوش
back numbers U شماره کهنه
lint U کهنه فتیله
pseudo archaic U کهنه نما
sour dough U کهنه کار
wad U کهنه نمد
superannuated U زیاد کهنه
wads U کهنه نمد
back number U شماره کهنه
back number U چیز کهنه
veterans U کهنه کار
ogygian U بسیار کهنه
ragman U کهنه فروش
dead U منسوخ کهنه
obsolesce U کهنه شدن
codex U دستخط کهنه
dodo U کهنه پسند
dodoes U کهنه پسند
thread bare U فرش کهنه
boneman U کهنه فروش
veteran U کهنه کار
veteran U کهنه سرباز
duddie U کهنه پوش
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
outwear U کهنه شدن گذراندن
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
paleology U دانش چیزهای کهنه
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
sea dog U ملوان کهنه کار
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
passe U کهنه مسلک گذشته
knackery U جنس بنجل و کهنه
dishcloth U کهنه فرف شویی
dishcloths U کهنه فرف شویی
to pick rags U کهنه برچینی کردن
antediluvian U ادم کهنه پرست
back out U کهنه و فرسوده شدن
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com