English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recessional U وابسته بموقع تنفس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
in good time U بموقع
betimes U بموقع
in time U بموقع
in the nick U بموقع
in season U بموقع
oportunely U بموقع
apropos U بموقع
pertinently U بموقع
opportunely U بموقع
forehanded U بموقع
timely U بموقع
timous or meous U بموقع
seasonable U بموقع
well timed U بموقع
well-timed U بموقع
opportune U بموقع
providentially U بموقع
punctual U بموقع
on the stroke U بموقع
just in time U درست بموقع
timous U بموقع بجا
timeous U بموقع بجا
patting U بهنگام بموقع
an early visit U دیدنی بموقع
duly U بموقع خود
belive U بموقع خود
proper U بجا بموقع
newsworthy U جالب و بموقع
to carry into effect U بموقع اجراگذاشتن
patted U بهنگام بموقع
pats U بهنگام بموقع
pat U بهنگام بموقع
not amiss U بموقع درخورمقتضی
make hay while the sun shines <idiom> U انجام بموقع کار
fitting U بموقع پرو لباس
You arrived in the nick of time. U درست بموقع رسیدی
to rap out U بموقع گفتن فی المجلس ساختن
upto the mark U داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
admission U تنفس
admissions U تنفس
suction U تنفس
entracte U تنفس
intermissions U تنفس
intermission U تنفس
aspirations U تنفس
respiration U تنفس
aspiration U تنفس
breathing U تنفس
coffee break U تنفس
coffee breaks U تنفس
spiracle U سوراخ تنفس
spirometry U تنفس سنجی
spirometer U تنفس سنج
inhales U تنفس کردن
inhaled U تنفس کردن
inhale U تنفس کردن
inhaling U تنفس کردن
polypnea U تنفس سریع
respire U تنفس کردن
gas absorption U تنفس گاز
respiring U تنفس کردن
recess U تنفس کردن
recesses U تنفس کردن
breating apparatus U دستگاه تنفس
halitosis U تنفس بدبو
respires U تنفس کردن
respired U تنفس کردن
eupnoea U تنفس طبیعی
tambour U تنفس نگار
eupnoea U تنفس عادی
snorkels U لوله تنفس
induction stroke U مرحله تنفس
respirable U قابل تنفس
hypernoea U تنفس سریع
intakes U مکیدن تنفس
intake U مکیدن تنفس
inbreathe U تنفس کردن
artificial respiration U تنفس مصنوعی
intake stroke U مرحله تنفس
inspirable U قابل تنفس
snorkel U لوله تنفس
intakes U مجرای مکش یا تنفس
naturally aspirated engine U موتور خود تنفس
recesses U تعطیل موقتی تنفس
wind U قدرت تنفس کامل
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
recess U تعطیل موقتی تنفس
intake U مجرای مکش یا تنفس
gill U دستگاه تنفس ماهی
spirometer U دستگاه تنفس سنج
irrespirable U غیر قابل تنفس
spirograph U دستگاه تنفس نگار
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
winds U قدرت تنفس کامل
intermission U نوبهای تنفس دار
intermissions U نوبهای تنفس دار
scuba U وسیله تنفس در زیر اب
snorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
second wind U بازیابی وضع عادی تنفس
snorkels U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
schnorkel U لوله مخصوص تنفس در زیر اب
hyperpnea U تنفس خیلی سریع یاعمیق
artificial respiration U تنفس مصنوعی resuscitation : syn
the breathing operation U کاردم زدن عمل تنفس
pneusis U دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
abranchiate U فاقد برانشی یادستگاه تنفس
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
solvent abuse تمرین تنفس درمحیط های خفه
schnorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
snorkels U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
snorkel U با لوله تنفس زیر ابی رفتن
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
respirators U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
breaks U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
respirator U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
fricative U تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
break U ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
pnemograph U الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
to carry out a proposal U پیشنهادی را اجرا کردن پیشنهادی را بموقع اجراگذاشتن
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
gill slit U شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
associate U وابسته وابسته کردن
associates U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
adjectives U وابسته
cephalic U وابسته به سر
akin U وابسته
attached U وابسته
riverrine U وابسته به
plantar U وابسته به کف پا
syncop U وابسته به غش
diphtheric U وابسته به
of kin U وابسته
adjective U وابسته
interdependent U وابسته
elfin U وابسته به جن
tuitionary U وابسته به
appurtenant U وابسته
pertaining U وابسته
dependent U وابسته
attributable U وابسته به
congenerous U وابسته
aquatic U وابسته به اب
carpal U وابسته به مچ
pertinent U وابسته
pyrexial U وابسته به تب
pertianing U وابسته
thereof=of that U وابسته به ان
federating U وابسته
thereof U وابسته به ان
pyrexic U وابسته به تب
federate U وابسته
federated U وابسته
federates U وابسته
related U وابسته
affiliate U وابسته
pyretic U وابسته به تب
comprador U وابسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com