Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
matricular
U
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
athenaeum
U
انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum
U
انجمن ادبی انجمن دانش
quaker meeting
U
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
quaker's meeting
U
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
friendly societies
U
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society
U
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
academy
U
انجمن دانش
academies
U
انجمن دانش
academician
U
عضو انجمن دانش
acadmist
U
عضو انجمن دانش یافرهنگستان
academical
U
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
pin joint
U
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
academically
U
چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
senatorial
U
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorian
U
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
urogenital
U
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
bionic
U
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
oxonian
U
وابسته به دانشگاه اکسفورد
donnish
U
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
upper class
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
orchestral
U
وابسته به انجمن نوازندگان
Master of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
tammany
U
انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
constellatory
U
وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
straight "A " student
U
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
ithyphallic
U
وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
conventicle
U
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
insides
U
تو اعضای داخلی
inside
U
تو اعضای داخلی
burgomaster
U
اعضای شهرداری
locomotory
U
ابتلاء اعضای حرکتی
locomotor
U
ابتلاء اعضای حرکتی
cadre
U
اعضای یک سازمان نظامی
stiffening members
U
اعضای صلب کننده
prosthetics
U
مبحث اعضای مضنوعی
vitals
U
اعضای حیاتی و موثربدن
senior members
U
اعضای بالارتبه یا ارشد
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
footwork
U
هماهنگی پا با اعضای دیگر
paraplegia
U
فلج اعضای سافل
the f.
U
اعضای هیئت پزشکی
cadres
U
اعضای یک سازمان نظامی
sensorium
U
مرکز حواس اعضای حس
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
technical staff
U
کارمندان یا اعضای فنی
main structure menbers
U
اعضای اصلی ساختمان
vitals
U
اعضای اصلی بدن حیوان
innards
U
اعضای داخلی حیوان یاانسان
toho
U
اعضای انگشتان نشانه و شست
acroesthesia
U
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
locomotor
U
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
hypotrophy
U
رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
conscript fathere
U
اعضای مجلس سنای روم باستان
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
outriggers
U
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
bounds
U
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
college
U
دانشگاه
colleges
U
دانشگاه
academy
دانشگاه
university
U
دانشگاه
Univ
U
دانشگاه
universities
U
دانشگاه
components
U
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
backplane
U
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
clock
U
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks
U
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
catena
U
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
component
U
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
polytechnic
U
دانشگاه فناوری
president
U
رئیس دانشگاه
Chancellor
U
رئیس دانشگاه
academies
U
دانشگاه اموزشگاه
senior technical college
U
دانشگاه فناوری
state university
U
دانشگاه دولتی
state university
U
دانشگاه ایالتی
University of Applied Sciences
[UAS]
U
دانشگاه فناوری
college of
[music, technology,...]
U
دانشگاه فناوری
staff college
U
دانشگاه جنگ
Chancellors
U
رئیس دانشگاه
academical
U
دانشجوی دانشگاه
presidents
U
رئیس دانشگاه
the institution of a universit
U
تاسیس دانشگاه
academy
U
دانشگاه هنر
technical university
U
دانشگاه فنی
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
semesters
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
extramural
U
مربوط به خارج از دانشگاه
proctor
U
مدیر اجرایی دانشگاه
matriculant
U
قبول شده در دانشگاه
war college
U
دانشگاه عالی جنگ
semester
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
vice-chancellors
U
معاون رئیس دانشگاه
chair
U
کرسی استادی در دانشگاه
rectors
U
رئیس دانشگاه رهبر
vice chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
chairing
U
کرسی استادی در دانشگاه
rector
U
رئیس دانشگاه رهبر
vice-chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
chaired
U
کرسی استادی در دانشگاه
chairs
U
کرسی استادی در دانشگاه
signals
U
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
to pack a jury
U
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
churchwardens
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
heterology
U
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
spring practice
U
دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculates
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
As a university professor , his performance stank.
U
طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
He was not admitted to the university.
U
اورا به دانشگاه راه ندادند
matriculation
U
امتحان ورودی دانشگاه کنکور
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university.
U
در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
send down
U
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
matriculate
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculation
U
دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculated
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
in the schools
U
مشغول دادن امتحانات دانشگاه
mattriculation
U
نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
academicals
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
academic costume
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
varsity
U
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
chancellery
U
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
sixth form
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
berkeley unix
U
گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
underclassman
U
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
chancellory
U
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
sixth forms
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
homology
U
همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
cartels
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
he went out in the poll
U
امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
school doctor
U
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
advisee
U
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
jayvee
U
عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
academia
U
حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
matriculate
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
poll degree
U
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
matriculating
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
O levels
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
upperclassman
U
کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
gramary
U
دانش
know-how
U
دانش
gramarye
U
دانش
scholarships
U
دانش
knowledge
U
دانش
know how
U
دانش
gramarey
U
دانش
scholarship
U
دانش
wisdom
U
دانش
cognition
U
دانش
kenning
U
دانش
cognisance
[British]
U
دانش
understanding
U
دانش
science
U
دانش
sciences
U
دانش
knowledge
U
دانش
realizing
U
دانش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com