Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
venatic
U
وابسته بشکار شکاری
venatical
U
وابسته بشکار شکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mania for nunting
U
عشق مفرط بشکار
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
gundog
U
سگ شکاری
hounded
U
سگ شکاری
hound
U
سگ شکاری
deer hound
U
سگ شکاری
accipital
U
شکاری
feral
U
شکاری
raptatorial
U
شکاری
raptatory
U
شکاری
raptorail
U
شکاری
ratch
U
سگ شکاری
hunter
U
سگ شکاری
hounding
U
سگ شکاری
gun dog
U
سگ شکاری
hunting dog
U
سگ شکاری
buckhound
U
سگ شکاری
sporting dog
U
سگ شکاری
hounds
U
سگ شکاری
hunters
U
سگ شکاری
gundogs
U
سگ شکاری
game fowl
U
مرغ شکاری
gazehound
U
نوعی سگ شکاری
canum venaticorum
U
سگان شکاری
canes venatici
U
سگان شکاری
blood
U
سگ شکاری و بوی خن
game
U
جانور شکاری
game bag
U
خرجین شکاری
capped watch
U
ساعت شکاری
birds of prey
U
پرندگان شکاری
birds of prey
U
مرغان شکاری
deer dog
U
تازی سگ شکاری
sports cars
U
اتومبیل شکاری
dogcart
U
کالسکهی شکاری
sports car
U
اتومبیل شکاری
staghound
U
تازی شکاری
sport car
U
اتومبیل شکاری
shot gun
U
تفنگ شکاری
bowing
U
کمان شکاری
bow
U
کمان شکاری
terriers
U
سگ بویی شکاری
terrier
U
سگ بویی شکاری
hunter
U
اسب یا سگ شکاری
hunters
U
اسب یا سگ شکاری
killer submarine
U
زیردریایی شکاری
shotguns
U
تفنگ شکاری
shotgun
U
تفنگ شکاری
Afghan Hound
U
سگ شکاری افغان
bowed
U
کمان شکاری
ravin
U
طعمه شکاری
bows
U
کمان شکاری
ravening
U
شکاری غاصب
accipiter
U
مرغ شکاری
dogcarts
U
کالسکهی شکاری
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
field trial
U
مسابقه تازیهای شکاری
fighter bomber
U
شکاری- بمب افکن
fighter cover
U
پوشش با هواپیماهای شکاری
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
beagle
U
تازی شکاری پاکوتاه
bird of prey
U
مرغ شکاری گوشتخوار
feral
U
حیوان شکاری وحشی
chaser
U
مفتش هواپیمای شکاری
beagles
U
تازی شکاری پاکوتاه
chasers
U
مفتش هواپیمای شکاری
marlin
U
ماهی شکاری بزرگ
accipitrine
U
ازجنس باز شکاری
ravens
U
شکار طعمه شکاری
doublcd barrcled shot
U
تفنگ شکاری دو لول
raven
U
شکار طعمه شکاری
high power
U
تفنگ شکاری بزرگ
saker
U
باز شکاری در اروپای قدیم
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
small game
U
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
sporterize
U
تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
salmi
U
خورش باگوشت مرغ شکاری
irish wolfhound
U
سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
goshawk
U
باز بال کوتاه شکاری
gordon setter
U
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
golden retriever
U
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
basset
U
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
bloodhounds
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
setters
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
setter
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
sleuth hound
U
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
bloodhound
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
glede
U
انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
to hark back
U
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
hunter killer
U
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
yoicks
U
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
fighter direction
U
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
associate
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
fowling piece
U
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
fighter
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
saluke
U
سگ شکاری بویی تازی بویی
fighters
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fowling piece
U
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
germane
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
interdependent
U
وابسته
akin
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
elfin
U
وابسته به جن
adjective
U
وابسته
pertianing
U
وابسته
belonging
U
وابسته ها
attributable
U
وابسته به
attendant
U
وابسته
dependent
U
وابسته
plantar
U
وابسته به کف پا
febile
U
وابسته به تب
hanger on
U
وابسته
appurtenant
U
وابسته
attache
U
وابسته
federates
U
وابسته
federating
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
attached
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
comprador
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
affiliate
U
وابسته
cantabrigian
U
وابسته به
pertinent
U
وابسته
cephalic
U
وابسته به سر
federated
U
وابسته
federate
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
diphtheric
U
وابسته به
affiliates
U
وابسته
of kin
U
وابسته
israelitish
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
congenerous
U
وابسته
related
U
وابسته
attendants
U
وابسته
levitical
U
وابسته به
carpal
U
وابسته به مچ
tuitionary
U
وابسته به
relevant
U
وابسته
riverrine
U
وابسته به
pyretic
U
وابسته به تب
dependants
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
dependant
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
sexual organs
U
وابسته به
subordinated
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
pyrexic
U
وابسته به تب
subordinating
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
pyrexial
U
وابسته به تب
correspondent
U
وابسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com