Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polytechnic
U
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnics
U
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnical
U
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
performing
U
وابسته به هنرهای نمایشی
craft reimbursable supply
U
اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
polytechnics
U
وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnical
U
وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnic
U
وابسته به علوم عملی مختلف
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
U
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
U
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
U
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fine arts
U
هنرهای زیبا
beaux arts
U
هنرهای زیبا
visual arts
U
هنرهای بصری
Ecole des Beaux-Arts
U
هنرهای مستظرفه
imitative arts
U
هنرهای تقلیدی
beaux arts
U
هنرهای مستظرفه
visual arts
U
هنرهای دیدنی
performing arts
U
هنرهای نمایشی
minor arts
U
هنرهای فرعی
graphic arts
U
هنرهای زیبا
conservatoire
U
اموزشگاه هنرهای زیبا
conservatory
U
هنرستان هنرهای زیبا
conservatories
U
هنرستان هنرهای زیبا
greenhouse
U
هنرستان هنرهای زیبا
arts and crafts
U
هنرهای تجسمی و دستی
paint program
U
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
the nine
U
نه تن الهه شعر و هنرهای زیبا
manual training
U
دوره اموزش هنرهای دستی
craftshop
U
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
aestheticism
U
زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
busses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
U
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
femme-fleur
U
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
macdraw
U
معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
highways
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associate
U
وابسته وابسته کردن
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
disparate
U
مختلف
various
U
مختلف
sundry
U
مختلف
miscellaneous
U
مختلف
dissimilar
U
مختلف
discrepant
U
مختلف
variegated
U
مختلف
diverse
U
مختلف
divergent
U
مختلف
off
U
مختلف
varying
U
مختلف
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
half breed
U
از نژاد مختلف
half caste
U
ازنژاد مختلف
heterochromatic
U
مختلف اللون
several
U
جدا مختلف
diverse
U
مختلف مخالف
variant
U
گوناگون مختلف
variously
U
بطور مختلف
polyphyletic
U
مختلف الاجداد
polyphyletic
U
از نژادهای مختلف
variate
U
مختلف کردن
two discrepant stories
U
دو حکایت مختلف
asynchronous
U
مختلف الزمان
diversely
U
به اشکال مختلف
holdall
U
جعبه اسبابهای مختلف
multifarious
U
دارای انواع مختلف
multi tone horn
U
بوق با اصوات مختلف
holdalls
U
جعبه اسبابهای مختلف
stages
U
مراحل مختلف یک موشک
eccentrics
U
مختلف المرکز بودن
various books
U
کتابهای گوناگون یا مختلف
eccentric
U
مختلف المرکز بودن
team tennis
U
بازیهای مختلف تنیس
variform
U
گوناگون مختلف الشکل
The various strata of society.
U
طبقات مختلف اجتماع
play off
<idiom>
U
رفتار مختلف با اشخاص
run around
<idiom>
U
گردش درمناطق مختلف
varisized
U
دارای اندازههای مختلف
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
plugs
U
ورودی که به وسایل مختلف
heterochromatic
U
دارای رنگهای مختلف
disjunctive
U
دارای دو شق مختلف فصلی
diversiform
U
دارای اشکال مختلف
processes
U
مراحل مختلف چیزی
process
U
مراحل مختلف چیزی
rank and file
U
شئون مختلف نظامی
syntax
U
هم اهنگی قسمتهای مختلف
miscellanist
U
نویسنده مطالب مختلف
plugging
U
ورودی که به وسایل مختلف
plug
U
ورودی که به وسایل مختلف
internationals
U
مربوط به کشورهای مختلف
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
interracial
U
بین نژادهای مختلف
interrace
U
بین نژادهای مختلف
intercollegiate
U
بین کالجهای مختلف
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
interstate
U
بین ایالتها وکشورهای مختلف
polygenesis
U
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
outcross
U
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
byte
U
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
scatter around
<idiom>
U
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
FTAM
U
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
middling
U
اجناس مختلف از درجه متوسط
bytes
U
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
interbreed
U
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
homonymous
U
دارای دویاچند معنی مختلف
multi rate meter
U
کنتور با چند نرخ مختلف
cat's cradle
U
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
general purpose machine
U
دستگاه برای اهداف مختلف
walleyed
U
انواع مختلف اردک ماهی
walleye
U
انواع مختلف اردک ماهی
gather
U
دریافت داده از منابع مختلف
gathered
U
دریافت داده از منابع مختلف
fun house
U
محل سرگرمی وتفریحات مختلف
blocky
U
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
allomorph
U
تصاریف مختلف کلمه یا فعل
stochastic
U
دارای تغییردر مواقع مختلف
caste
U
طبقات مختلف مردم هند
castes
U
طبقات مختلف مردم هند
interstates
U
بین ایالتها وکشورهای مختلف
adapter
U
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
interdisciplinary
U
مربوط به رشتههای مختلف علمی
catamaran
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
bipolar
U
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
syncretic
U
تلفیق کننده عقاید مختلف
variance
U
اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
pages
U
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
masking
U
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
paged
U
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page
U
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
topology
U
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
multiplex
U
داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
integration
U
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com