English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
You can rest assured. U خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
inopinate U انتظار نداشته
Leave me alone . U کاری بکارم نداشته باش
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
postposition U لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
ground sea U خیزاب دریاکه علت نمایانی نداشته باشد
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
unwatchable [film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
operation U دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
hurry up U زود باشید
look sharp U زود باشید
mind your eye U ملتفت باشید
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
you may rest assured U میتوانید مطمئن باشید
you might have come U باید امده باشید
keep your peck up U جرات داشته باشید
depend upon it U خاطر جمع باشید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
be a man U مردانگی داشته باشید
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to U تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
stick to your work U بکار خود مشغول باشید
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
he had need remember U بایستی بخاطر داشته باشید
Be of good courage . U قوت قلب داشته باشید
live it up <idiom> U روز خوبی راداشته باشید
readying U حاضربه تیر حاضر باشید
on guard U اماده برای دفاع باشید
readies U حاضربه تیر حاضر باشید
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
readied U حاضربه تیر حاضر باشید
look to your manner U موافب اطوار خود باشید
perhaps you have seen it U ممکن است انرادیده باشید
ready U حاضربه تیر حاضر باشید
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
mind your p's and qs U در گفتار و کردار خود بهوش باشید
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
i give you my world for it U قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
temerarious U بی پروا
hare brained U بی پروا
irregardless U بی پروا
perdue U بی پروا
uninhibited U بی پروا
perdu U بی پروا
incosiderate U بی پروا
unadvised U بی پروا
rash U بی پروا
audacious U بی پروا
dashing U بی پروا
daredevils U بی پروا
daredevil U بی پروا
insouciant U بی پروا
impetuous U بی پروا
foolhardy U بی پروا
solicitude U پروا
heed U پروا
heeded U پروا
heeding U پروا
dreadnought U بی پروا
dautless U بی پروا
dare devil U بی پروا
dauntless U بی پروا
heady U بی پروا
rashes U بی پروا
unscrupulous U بی پروا
heeds U پروا
prudence U پروا
heedless U بی پروا
inconsiderate U بی پروا
reckless U بی پروا
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
be patient to all men U با همه مردم شکیبا باشید نسبت بهمه بردباریاصبورباشید
banzai attack U حمله بی پروا
brasher U عجول و بی پروا
adventurers U جسور بی پروا
hotheads U ادم بی پروا
slapdash U بی پروا ناگهان
hothead U ادم بی پروا
confident U بی پروا رازدار
harum scarum U ادم بی پروا
adventurer U جسور بی پروا
brash U عجول و بی پروا
brashest U عجول و بی پروا
reck U پروا داشتن
reckless of danger U بی پروا ازخطر
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
spitfire U آدم تند و بی پروا
headlong U بی پروا شیرجه رونده
sprawling U بی پروا درازکشیدن یا نشستن
have money to burn <idiom> U بی پروا خرج کردن
madcap U ادم بی پروا و وحشی
sprawls U بی پروا درازکشیدن یا نشستن
sprawl U بی پروا درازکشیدن یا نشستن
hell fire club U باشگاه جوانان بی پروا
to ride for a fall U بی پروا سوار شدن
to hog <idiom> U بی پروا چیره شدن [اصطلاح]
hotspur U ادم تند وبی پروا
to hog <idiom> U بی پروا برای خود قاپیدن [اصطلاح]
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
scapegrace U ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
ostensible U شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com