Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
You cannot make a silk purse out of a sows ear .
<proverb>
U
هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One cannot put back the clock.
<proverb>
U
هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
kakemono
U
تصویر یا نوشته روی ابریشم نقاشی روی ابریشم
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
no-one
U
هیچکس
neer a man
U
هیچکس
none but low people go there
U
هیچکس
no one
U
هیچکس
never so
U
هیچکس
no person
U
هیچکس
never a one
U
هیچکس
never a man
U
هیچکس
He can neither read nor write.
U
نه می تواند بخواند نه بنویسد
no one man
U
هیچکس به تنهایی
his hat cover his fanily
U
هیچکس را ندارد
none other than
U
هیچکس دیگر جز
connivance
U
ی تواند زن خود را طلاق دهد
thermite
U
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
U
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
no person other than yourself
U
به غیر از شما هیچکس
Nobody has come yet .
U
هیچکس هنوز نیامده
no one raised his voice
U
صدای هیچکس درنیامد
no one is here
U
هیچکس اینجا نیست
One cannot be in two places at once.
<proverb>
U
یکنفر نمى تواند در یک زمان دو جا باشد .
the d. take him
U
بلا بگیرد
it is a thankless task
U
هیچکس نخواهدگفت مرحمت سرکارزیاد
nix
U
هیچکس رای مخالف دادن
No-one is above the law.
U
هیچکس برتر از قانون نیست.
to burn the food
U
بگذارند غذا ته بگیرد
to be second to no one
<idiom>
U
هیچکس حریف او نمی شود
[اصطلاح]
Nobody was late except me .
U
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
But no one was ever talking about that!
U
اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
to be second to none
<idiom>
U
هیچکس حریف او نمی شود
[اصطلاح]
no one man can do it
U
هیچکس به تنهایی نمیتوانداین کار را بکند
This would provide an obvious solution
[to the problem]
.
U
این می تواند یک راه حل واضح
[به مشکل]
فراهم می کند.
Theres many a good tune played on an old fiddle.
<proverb>
U
یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
How many coaches can the engine pull ?
U
این لوکومو تیو چند تا واگه را می تواند بکشد ؟
recognition
U
و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
U
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk
U
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector
U
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant
U
ماده سرماساز ماده خنک کننده
He muddles the water to catch fish .
<proverb>
U
آب را گل آلود مى کند ماهى بگیرد .
he has raving mad
U
بودکه کسی جلواورانمیتوانست بگیرد
cartful
U
انچه دریک گاری جا بگیرد
The damage can't have been caused accidentally.
U
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
No one needed to know save herself / outside herself
[American E]
.
U
به غیر از او
[زن]
هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
She found it hard to make up her mind.
U
برایش سخت بود که تصمیم بگیرد
water bath
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
water quench
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
waterbath
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
confidence level
U
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
bain-marie
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
double boiler
U
دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
nobody can take work
[abuse]
indefinitely.
U
هیچ کس نمی تواند کار
[سو استفاده]
را به طور نامحدود تحمل بکند.
an athlete's body
[circulation]
can take a lot of punishment.
U
بدن
[گردش خون]
یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
silk
U
ابریشم
silk tasseled
U
گل ابریشم
silk
U
نخ ابریشم
alternatives
U
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
counter check
U
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
trundle bed
U
تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
alternative
U
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
Nothing can.compensate for the loss ones health.
U
هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
net death rate
U
نرخ خالص مرگ و میر اهنگ خالص مرگ و میر
silkworm
U
کرم ابریشم
silk worm
U
کرم ابریشم
sleave
U
ابریشم خامه
silkworms
U
کرم ابریشم
rayon
U
ابریشم مصنوعی
coccon
U
پیله ابریشم
natural silk
U
ابریشم طبیعی
floss
U
نخاله ابریشم
caterpillar
U
کرم ابریشم
organzine
U
ابریشم تابیده
silk cocoon
U
پیله ابریشم
organzine
U
ابریشم باقی
raw silk
U
ابریشم خام
floss
U
ابریشم خام
actate silk
U
ابریشم استاتی
floss silk
U
ابریشم خام
artificial silk
U
ابریشم مصنوعی
artifical silk
U
ابریشم مصنوعی
sleave silk
U
ابریشم نتابیده
sericeous
U
ابریشم نما
natural silk
U
ابریشم طبیعی
silky
U
ابریشم نما
sleave silk
U
ابریشم خام
filoselle
U
ابریشم پست
mimosa
U
درخت گل ابریشم
aigrette
U
کرک یا ابریشم
silken
U
ابریشم نماکردن
filature
U
ابریشم پیچی
fuels
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
U
ماده رنگی ماده ملونه
pigments
U
ماده رنگی ماده ملونه
fuelled
U
ماده انرژی زا ماده کارساز
CB
U
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
diaper pattern
U
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
I didn't tell anyone beforehand, as I didn't want to jinx it
[anything]
.
U
من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم
[هیچ چیزی]
جادو بشود.
silken
U
ابریشم پوش حریری
tussah
U
کرم ابریشم شرقی
spun rayon
U
ابریشم مصنوعی تابیده
silk
U
نخ ابریشم مخصوص طراحی
marabout
U
نوعی ابریشم خام
gypsy moth
U
کرم ابریشم ناجور
marabou
U
نوعی ابریشم خام
slub
U
ابریشم نیم تاب
silk covered
U
سیم ابریشم پوش
tusseh
U
کرم ابریشم شرقی
ser
U
پرورش کرم ابریشم
caseworm
U
نوعی کرم ابریشم
cocoons
U
پیله کرم ابریشم
cocoon
U
پیله کرم ابریشم
tussore
U
کرم ابریشم شرقی
silk accents
U
فرش های گل ابریشم
flossy
U
شبیه ابریشم خام
betterment
U
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
degumming
U
صمغ گیری
[از پیله ابریشم]
fuji
U
پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
serigraph
U
استحکام سنج تار ابریشم
sericultural
U
وابسته به پرورش کرم ابریشم
sericulturist
U
پرورش دهنده کرم ابریشم
lansdowne
U
یکجور پارچه پشم و ابریشم
serigraphy
U
ازمایش استحکام تار ابریشم
kakemone
U
[تصویر و نقاشی روی ابریشم]
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
regional breakpoint
U
نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
He is trying to run before he has learned do walk.
<proverb>
U
او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
fibroin
U
جرم شیمیایی ابریشم وتارعنکبوت ومانندانها
tricolette
U
پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
protein fiber
U
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
When we get this project off the ground we can relax.
U
وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
surah
U
نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
kapok
U
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
natural fiber
U
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
parramatta
U
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
tusser or sur orsore
U
یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
to reel off silk
U
ابریشم را ازپیله کشیدن وبه نخ پیچ یا چرخک پیچیدن
raw silk
U
ابریشم خام
[ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
paramatta
U
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
The blind can not lead the blind.
<proverb>
U
کور کى مى تواند کور دگر را راهنمایى کند.
concertina fold
U
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
pebrine
U
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
He scorns and sneers at everyone. He is contemptuous of everyone.
U
هیچکس راداخل آدم نمی داند (حساب نمی کند )
gynandromorph
U
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mask
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks
U
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
processed silk
U
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
place utility
U
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
to pair somebody off
[up]
with somebody
U
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
barrator
U
قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
water quench
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
bain-marie
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
waterbath
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water bath
U
[ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
denier
U
دنیر
[واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
veridical
U
خالص
unmixed
U
خالص
net
U
خالص
spiritous
U
خالص
nets
U
خالص
unadulterated
U
خالص
absolute
U
خالص
nett
U
خالص
absolutes
U
خالص
simon pure
U
خالص
sheer
U
خالص
aquapura
U
اب خالص
purer
U
خالص
virginal
U
خالص
clean
U
خالص
cleaned
U
خالص
cleanest
U
خالص
purest
U
خالص
genuine
U
خالص
heartfelt
U
خالص
cleans
U
خالص
paticular
U
خالص
unalterable
<adj.>
U
خالص
unalienable
<adj.>
U
خالص
inevitable
<adj.>
U
خالص
indispensable
<adj.>
U
خالص
inalienable
<adj.>
U
خالص
absolute
<adj.>
U
خالص
pure
U
خالص
downright
U
خالص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com