Perdic | هیئت بازرگانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	board of trade U	هیئت بازرگانی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	board U	هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
	boarded U	هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
Other Matches

	presidium U	هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
	boarded U	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
	boardrooms U	اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
	boardroom U	اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
	board U	هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
	panel U	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
	panels U	نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
	judicature U	هیئت دادرسان هیئت قضاوت
	petty jury U	هیئت داوری هیئت قضات
	panelist U	عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
	defferential assets U	هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
	astronomy U	هیئت
	panel U	هیئت
	panels U	هیئت
	guize U	هیئت
	committees U	هیئت
	committee U	هیئت
	attitude U	هیئت
	commissions U	هیئت
	commissioning U	هیئت
	corps U	هیئت
	configurations U	هیئت
	confranternity U	هیئت
	configuration U	هیئت
	commission U	هیئت
	attitudes U	هیئت
	emporetic U	بازرگانی
	relating to business <adj.> U	بازرگانی
	commercial <adj.> U	بازرگانی
	mercantile U	بازرگانی
	corporate [commercial] <adj.> U	بازرگانی
	for-profit <adj.> U	بازرگانی
	business <adj.> U	بازرگانی
	trading U	بازرگانی
	commercial U	بازرگانی
	merchantry U	بازرگانی
	commerce U	بازرگانی
	trade U	بازرگانی
	mercantile agent U	بازرگانی
	traded U	بازرگانی
	collegium U	هیئت یا کمیته
	configurations U	هیئت پذیری
	legislature U	هیئت مقننه
	legislatures U	هیئت مقننه
	format U	قالب هیئت
	commissions U	هیئت مامورین
	commissioning U	هیئت مامورین
	physique U	ترکیب هیئت
	commission U	هیئت مامورین
	boarded U	هیئت ژوری
	board U	هیئت کمیسیون
	board U	هیئت ژوری
	configuration U	هیئت پذیری
	formats U	قالب هیئت
	institute U	هیئت شورا
	juries U	هیئت منصفه
	juries U	هیئت داوران
	jury U	هیئت منصفه
	jury U	هیئت داوران
	constituencies U	هیئت موسسان
	constituency U	هیئت موسسان
	executives U	هیئت رئیسه
	executive U	هیئت رئیسه
	board of directors U	هیئت مدیره
	governing body U	هیئت حاکمه
	instituted U	هیئت شورا
	institutes U	هیئت شورا
	instituting U	هیئت شورا
	trial jury U	هیئت منصفه
	expeditions U	هیئت اعزامی
	expedition U	هیئت اعزامی
	astronomy U	هیئت استرونومی
	astronomy U	علم هیئت
	governing bodies U	هیئت حاکمه
	committee U	هیئت یا کمیته
	commissioner U	عضو هیئت
	boarded U	هیئت کمیسیون
	commissioners U	عضو هیئت
	department U	قسمت هیئت
	economic commission U	هیئت اقتصادی
	departments U	قسمت هیئت
	diplomatic mission U	هیئت سیاسی
	directorate U	هیئت رئیسه
	knightage U	هیئت شوالیه ها
	directorates U	هیئت رئیسه
	faculties U	هیئت علمی
	faculty U	هیئت علمی
	staff U	اعضاء هیئت
	staffed U	اعضاء هیئت
	staffs U	اعضاء هیئت
	bar U	هیئت وکلاء
	bars U	هیئت وکلاء
	legislative body or assembly U	هیئت مققنه
	council ot ministers U	هیئت وزراء
	military body U	هیئت نظامی
	committees U	هیئت یا کمیته
	political mission U	هیئت سیاسی
	professoriat U	هیئت استادان
	physiques U	ترکیب هیئت
	top drawer U	هیئت حاکمه
	board of direcotors U	هیئت مدیره
	deputation U	هیئت نمایندگی
	deputations U	هیئت نمایندگی
	board of directers U	هیئت مدیره
	petty jury U	هیئت منصفه
	hues U	هیئت منظر
	bureau U	هیئت اداری
	bureaus U	هیئت اداری
	military comission U	هیئت نظامی
	hue U	هیئت منظر
	astronomically U	مطابق هیئت
	trades unions U	اتحادیه بازرگانی
	idiograph U	نشان بازرگانی
	volume of trade U	حجم بازرگانی
	trade mark U	علامت بازرگانی
	bill exchange U	برات بازرگانی
	trade secret U	اسرار بازرگانی
	balance of trade U	تراز بازرگانی
	trade secrets U	اسرار بازرگانی
	bilateral trade U	بازرگانی دو طرفه
	board of trade U	وزارت بازرگانی
	quasi commercial U	نیمه بازرگانی
	quasi commercial U	شبه بازرگانی
	commercial revolution U	انقلاب بازرگانی
	mart U	مرکز بازرگانی
	commercial tax U	مالیات بازرگانی
	domestic trade U	بازرگانی داخلی
	merchant marine U	ناوگان بازرگانی
	foreign trade U	بازرگانی خارجی
	sea borne commerce U	بازرگانی دردریا
	internal trade U	بازرگانی داخلی
	mercantilism U	سیاست بازرگانی
	maritime commerce U	بازرگانی دریایی
	trade deficit U	کسری بازرگانی
	commercial representative U	نمایندگی بازرگانی
	business activity U	فعالیت بازرگانی
	business cycle U	دور بازرگانی
	business enterprise U	بنگاه بازرگانی
	business fluctuations U	نوسانات بازرگانی
	business union U	اتحادیه بازرگانی
	chamber of commerce U	اطاق بازرگانی
	chamber of commerce U	اتاق بازرگانی
	chamber of trade U	اتاق بازرگانی
	commercial attache U	وابسته بازرگانی
	commercial policy U	سیاست بازرگانی
	trade unions U	اتحادیه بازرگانی
	emporiums U	مرکز بازرگانی
	trade fair U	نمایشگاه بازرگانی
	emporium U	مرکز بازرگانی
	merchantman U	کشتی بازرگانی
	emporia U	مرکز بازرگانی
	trade fairs U	نمایشگاه بازرگانی
	businesses U	موسسه بازرگانی
	business U	موسسه بازرگانی
	jobbing U	واسطه بازرگانی
	commercial bank U	بانگ بازرگانی
	commercial banks U	بانکهای بازرگانی
	commercially U	از راه بازرگانی
	trade union U	اتحادیه بازرگانی
	merchant bank U	بانک بازرگانی
	union <adj.> U	اتحادیه بازرگانی
	merchant banks U	بانک بازرگانی
	constellation U	هیئت صورت فلکی
	military assistance advisory group (maag U	هیئت مستشاری نظامی
	panels U	هیئت تشک پالان
	chief executive officer [CEO] [American E] U	رئیس هیئت مدیره
	chairman of the board [of directors/managers] U	رئیس هیئت مدیره
	editorial staff U	هیئت مدیره یانویسنده
	president of the board [ American E] U	رئیس هیئت مدیره
	missionary U	وابسته به هیئت اعزامی
	missionaries U	وابسته به هیئت اعزامی
	delegacy U	نماینده هیئت نمایندگان
	panel U	هیئت تشک پالان
	directorates U	هیئت مدیره ستادی
	white hall U	هیئت حاکمه انگلیس
	directors U	عضو هیئت مدیره
	to be masked U	تدیل هیئت دادن
	the f. U	اعضای هیئت پزشکی
	special jury U	هیئت منصفه مخصوص
	companies U	دسته هیئت بازیگران
	company U	دسته هیئت بازیگران
	cabinet U	کابینه هیئت دولت
	cabinet U	هیئت وزرا اطاقک
	cabinets U	کابینه هیئت دولت
	cabinets U	هیئت وزرا اطاقک
	military body U	هیئت رئیسه نظامی
	directorate U	هیئت مدیره ستادی
	director U	عضو هیئت مدیره
	constellations U	هیئت صورت فلکی
	transmutes U	تغییر هیئت دادن
	electorate U	هیئت انتخاب کنندگان
	assembly U	هیئت قانون گذاری
	electorates U	هیئت انتخاب کنندگان
	backbencher U	عضو هیئت قانونگذاری
	astronomically U	از روی علم هیئت
	grand jury U	هیئت منصفه عالی
	assize U	هیئت قضات یا منصفه
	backbenchers U	عضو هیئت قانونگذاری
	jurors U	عضو هیئت منصفه
	transmuting U	تغییر هیئت دادن