English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
havens U مناطق امن دریایی
sea plane U هواپیمایی دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
monoplance U هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
lifting body U هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
aviate U هواپیمایی کردن
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
reserve buoyancy U جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
association areas U مناطق ارتباطی
hazardous locations U مناطق خطر
cultivated areas U مناطق مزروعی
avernus U مناطق جهنمی
tropical U مناطق حاره
arctic regions U مناطق قطبی
cateran U اهل مناطق مرتفع
humid tropics U مناطق حاره مرطوبی
color zones U مناطق گیرنده رنگ
pantropical U واقع در مناطق حاره
pantropic U واقع در مناطق حاره
hinterlands U مناطق داخلی کشور
hinterland U مناطق داخلی کشور
anti air U ضد هواپیمایی
counter air U ضد هواپیمایی
aviation U هواپیمایی
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
gap filler U رادارمخصوص پوشش مناطق باز
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
underdeveloped areas U مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
airline U شرکت هواپیمایی
antiair warfare U جنگ ضد هواپیمایی
aircraft section U قسمت هواپیمایی
air officer U افسر هواپیمایی
aviation authority U امور هواپیمایی
aeromechanics U فن مکانیک هواپیمایی
avionics U الکترونیک هواپیمایی
airlines U شرکت هواپیمایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
zonation U طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
rain forest U جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
havens U مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
liberated U مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
air traffic U رفت و آمد هواپیمایی
Civil Aviation Organization U سازمان هواپیمایی کشور
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
fixed geometry U هواپیمایی با بال ثابت
aeromechanic U مربوط به مکانیک هواپیمایی
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
pirate U دزدی دریایی کردن
pirates U دزدی دریایی کردن
pirating U دزدی دریایی کردن
pirated U دزدی دریایی کردن
sea bathing U ابتنی دریایی کردن
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
quadraplane U هواپیمایی با چهار بال روی هم
aviation sotre keeper U انبار دار قسمت هواپیمایی
terai U کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
sailed U سفر دریایی رااغاز کردن
sail U سفر دریایی رااغاز کردن
sailings U سفر دریایی رااغاز کردن
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
chopper U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
snooper U هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
choppers U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
hydro airplane U هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
squadron U گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
squadrons U گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
roved U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
marlinspike U چنگک جدا کردن کابلهای دریایی
knots U منگوله دار کردن گره دریایی
roves U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
knot U منگوله دار کردن گره دریایی
rove U اواره شدن راهزنی دریایی کردن
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
supertropical bleach U نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
porpoise U خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
porpoises U خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
ornithopter U هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
autogyro U هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
streamliner U قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
sailwing U هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
visual interceptor U هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
hydroplaned U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplane U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplanes U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
hydroplaning U هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
polar regions U مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
tactical air U نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com