Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
we are still above ground
U
هنوز زنده ایم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive.
U
او
[مرد]
با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
Other Matches
There's more to come.
<idiom>
U
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
The football players are warming up before the game ( match) .
U
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
vivisect
U
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
stills
U
هنوز
still
U
هنوز
yet
U
هنوز
stiller
U
هنوز
stillest
U
هنوز
not yet
<adv.>
U
نه هنوز
however
U
هنوز
not yet
<adv.>
U
هنوز نه
nevertheless
U
هنوز
as yet
U
هنوز
i am yet to learnt
U
من هنوز نمیدانم
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
unborn
U
هنوز فاهرنشده
How can you ask?
U
هنوز نمی دانی؟
his palce is still open
U
جای او هنوز خالی
There is yet time.
U
هنوز وقت هست.
is he still single?
U
ایا هنوز تک است
It is not known yet . It is not settled yet .
U
هنوز معلوم نیست
Nobody has come yet .
U
هیچکس هنوز نیامده
callow
U
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
Having hardly arrived you want to. . .
U
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
The letter hasnt arrived yet.
U
نامه هنوز نرسیده است
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
preadolescent
U
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
it remains to be proved
U
هنوز ثابت نشده است
shouldered
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
wort
U
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
shouldering
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
He cant count yet.
U
هنوز شمردن بلد نیست
shoulders
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
the battle still rages
U
جنگ هنوز شدت دارد
there is little in it
U
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
shoulder
U
سمت موجی که هنوز نشکسته
As you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
The ice-cream has not set yet.
U
بستنی هنوز سفت نشده
Since you are not ready ...
U
چونکه هنوز آماده نیستی...
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
He is stI'll wet behind the ears.
U
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
landsman
U
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
Presumably she hasnt arrived yet .
U
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
My departure time is not determined yet .
U
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
generation
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generations
U
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
see if he is still there
U
به بیند او هنوز انجا است یانه
There has as yet been no confirmation.
U
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
built into
U
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
My tea is not cool enough to drink.
U
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
U
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
U
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
The project is not fully developed yet.
U
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
not out
U
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
fails
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fail
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed
U
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
yhis port is not yet peopled
U
این بندر هنوز اباد نشده است
elimination
U
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
There is still time before I go.
U
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
I'm still not quite sure how good you are.
U
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
Do you still remember how poor we were?
U
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
He has been a beggar for a hundred years; yet he d.
<proverb>
U
صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
merge
U
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
Are you still around?
U
هنوز هستی ؟
[مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
merges
U
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
accrued interest
بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof
U
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
biotic
U
زنده
quick
U
زنده
fresh
U
زنده
freshest
U
زنده
living
U
زنده
fresh-
U
زنده
above ground
U
زنده
genial
<adj.>
U
دل زنده
biogen
U
زنده زا
viviparous
U
زنده زا
animates
U
زنده
quicker
U
زنده
vivific
U
زنده
quickest
U
زنده
skylarker
U
زنده دل
animate
U
زنده
life full
U
سر زنده
cheerful
<adj.>
U
دل زنده
lived
U
:زنده
plaster of Paris
U
گچ زنده
lived
U
زنده
dapper
U
زنده دل
alive
U
زنده
full of life
U
سر زنده
lighthearted
U
زنده دل
dashing
U
زنده دل
cheerful
<adj.>
U
زنده دل
lively
<adj.>
U
دل زنده
coiner
U
زنده
alacritous
U
زنده
live bearing
U
زنده زا
lively
U
زنده
liveliest
U
زنده
livelier
U
زنده
live
U
:زنده
live
U
زنده
vivid
U
زنده
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
softer
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
open
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
opened
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
softest
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
opens
U
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
greasy wool
U
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
living environment
U
محیط زنده
living organisms
U
موجودات زنده
to see the sun
U
زنده بودن
living polymer
U
بسپار زنده
live wires
U
سیم زنده
living soil
U
خاک زنده
liveliness
U
زنده دلی
live steam
U
بخار زنده
in vivo
U
بافت زنده
inter vivos
U
در میان زنده ها
irresuscitable
U
زنده نشدنی
spiritous
U
فعال زنده
survived
<past-p.>
U
زنده ماندن
live load
U
بار زنده
long little
U
زنده باد
long live
U
زنده باد
resusctate
U
زنده کردن
reviviscence
U
زنده سازی
viviparity
U
زنده زایی
spirituelle
U
بشاش سر زنده
vivify
U
زنده کردن
wanener
U
شب زنده دار
vive int
U
زنده باد!
to restorative to life
U
زنده کردن
resuscitator
U
زنده کننده
resurge
U
زنده شدن
lucubration
U
شب زنده داری
live wire
U
سیم زنده
wight
U
موجود زنده
pernoctation
U
شب زنده داری
playable
U
توپ زنده
protoplast
U
واحدجرم زنده
quick clay
U
بتن زنده
quick ening
U
زنده کننده
quick lime
U
اهک زنده
restoration to life
U
زنده سازی
to restor to life
U
زنده کردن
wakeful
U
شب زنده دار
resuscitate
U
زنده کردن
survives
U
زنده ماندن
surviving
U
زنده ماندن
biogenic
U
زنده زایی
liven
U
زنده شدن
revived
U
زنده شدن
revives
U
زنده شدن
quicken
U
زنده کردن
quicken
U
زنده شدن
survived
U
زنده ماندن
survive
U
زنده ماندن
resurrects
U
زنده کردن
macroconsumer
U
زنده خوار
resuscitated
U
زنده کردن
resuscitates
U
زنده کردن
biophage
U
زنده خوار
resuscitating
U
زنده کردن
resurrect
U
زنده کردن
resurrected
U
زنده کردن
resurrecting
U
زنده کردن
quickened
U
زنده کردن
bioderm
U
لایه زنده
waked
U
شب زنده داری
quickened
U
زنده شدن
wakes
U
شب زنده داری
good
U
توپ زنده
survivor
U
شخص زنده
activity
U
زنده دلی
verve
U
زنده دلی
activities
U
زنده دلی
wake
U
شب زنده داری
vigils
U
شب زنده داری
vigil
U
شب زنده داری
quickens
U
زنده کردن
quickens
U
زنده شدن
quicklime
U
اهک زنده
night waking
U
شب زنده داری
wakefulness
U
شب زنده داری
anabiosis
U
زنده سازی
restore to life
U
زنده کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com