Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multicollinearity
U
هم خطی بین متغیرهای مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proxy variables
U
متغیرهای نماینده متغیرهای تقریبی
multi window editor
U
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
strategic variables
U
متغیرهای اساسی
cepheid variables
U
متغیرهای قیفاووسی
macro variables
U
متغیرهای کلان
real sector
U
بخش متغیرهای حقیقی
conjunct
U
یکی از متغیرهای تابع منط قی AND
parameter
U
نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
decisions
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
parameters
U
نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
predetermined variables
U
متغیرهائی که مقادیرشان ازقبل تعیین شده اند متغیرهای داده شده
free-standing
U
مستقل
maverick
U
مستقل
mavericks
U
مستقل
exogenous
U
مستقل
autonomic
U
مستقل
landed a
U
مستقل
separate
U
مستقل
separated
U
مستقل
stand alone
U
مستقل
separates
U
مستقل
realty
U
مستقل
absolutes
U
مستقل
absolute
مستقل
autocratic
U
مستقل
freelance
U
مستقل
solos
U
مستقل
free
U
مستقل
sovereigns
U
مستقل
freed
U
مستقل
freeing
U
مستقل
frees
U
مستقل
solo
U
مستقل
sovereign
U
مستقل
independent
U
مستقل
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
autonomous consumption
U
مصرف مستقل
to stand by oneself
U
مستقل بودن
entities
U
موجودیت مستقل
individual units
U
یکانهای مستقل
machine independent
U
مستقل از ماشین
autonomous operation
U
عملیات مستقل
detached
U
ستون مستقل
autonomous variable
U
متغیر مستقل
explanatory variable
U
متغیر مستقل
device independence
U
مستقل از دستگاه
garrison house
U
ساخلو مستقل
independency
U
کشور مستقل
independent consultant
U
مشاور مستقل
context free
U
مستقل از متن
independent equations
U
معادلات مستقل
independent state
U
دولت مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
absolutes
U
مستقل استبدادی
entity
U
موجودیت مستقل
separate battery
U
اتشبار مستقل
separate brigade
U
تیپ مستقل
single unit
U
یکان مستقل
separates
U
یکان مستقل
separated
U
یکان مستقل
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
separate
U
یکان مستقل
entities
U
موسسه مستقل
arguments
U
متغیر مستقل
argument
U
متغیر مستقل
separate battalion
U
گردان مستقل
separate company
U
گروهان مستقل
self goverment
U
حکومت مستقل
autocracy
U
حکومت مستقل
stand on one's own two feet
<idiom>
U
مستقل بودن
entity
U
موسسه مستقل
semi independent
U
نیمه مستقل
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
number of componentes
U
تعداد سازندههای مستقل
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
monocracy
U
حکومت مستقل یا انفرادی
autonomous
U
دارای زندگی مستقل
dependency
U
کشور غیر مستقل
dependencies
U
کشور غیر مستقل
autonomous investment
U
سرمایه گذاری مستقل
computer independent language
U
زبان مستقل کامپیوتری
separations
U
مستقل شدن یکانها
separation
U
مستقل شدن یکانها
dependent state
U
دولت غیر مستقل
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
stand-alone
<adj.>
U
خود کفا
[به تنهایی]
[مستقل ]
standalone
U
سیستمی که مستقل کار میکند
territorialism
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territoriality
U
ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
argument
[of a function]
U
متغیر مستقل تابعی
[ریاضی]
pica
U
سیستم عامل مستقل از ماشین
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
autonomous
U
دارای حکومت مستقل خودمختار
autonomous
U
دارای حکومت مستقل داخلی
autonomous investment
U
سرمایه مستقل از درامد ملی
on an arm's length basis
U
بر اساس مستقل و برابر بودن
[در]
icca
U
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
diarchy
U
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
dominion
U
قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
sovereigns
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
defacto recognition
U
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
orthogonal
U
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
sovereign
U
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
independent
U
association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
arm's length
U
مستقل و برابر بودن طرفها
[یا شرکتها]
در معامله ای
[اقتصاد]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
U
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
planes
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planing
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed
U
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
building blocks
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block
U
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
duplication check
U
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
microcontroller
U
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
variable delivery pump
U
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
reentrant
U
روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
library
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
portable
U
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
libraries
U
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
separates
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separate
U
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
SGML
U
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
locals
U
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local
U
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
canonical schema
U
نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
section
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
unbundled
U
اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
modules
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
solo
U
پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos
U
پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
collective pitch control
U
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
split-screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen
U
نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com