Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to inlay gems in anything
U
چیزیرا گوهر نشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
evergreens
U
همیشه سبز همیشه بهار
everblooming
U
همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen
U
همیشه سبز همیشه بهار
consubstantial
U
هم گوهر
consubstantiation
U
هم گوهر
nature
U
گوهر
natures
U
گوهر
gemmy
U
پر گوهر
jewel
U
گوهر
navigating
U
گوهر
navigates
U
گوهر
gems
U
گوهر
gem
U
گوهر
jewels
U
گوهر
essence
U
گوهر
navigate
U
گوهر
navigated
U
گوهر
homoousian
U
هم گوهر
gemmed
U
گوهر نشان
gemmy
U
گوهر مانند
a rare bird
U
گوهر نایاب
precious stones
U
گوهر ها جواهرات
gemologist
U
گوهر شناس
sparkler
U
گوهر درخشان
sparklers
U
گوهر درخشان
studded with gems
U
گوهر نشان
matrix or matrices
U
قرارگاه گوهر
inlaid with gems
U
گوهر نشان
instarred with gems
U
گوهر نشان
lowborn
U
بد گوهر پست
jeweler
U
گوهر فروش
logie
U
روی گوهر نما
inlaying
U
گوهر نشان کردن
inlay
U
گوهر نشان کردن
inlays
U
گوهر نشان کردن
hen and chickens
U
همیشه بهار همیشه بهار باغی
jewels
U
با گوهر اراستن مرصع کردن
jewel
U
با گوهر اراستن مرصع کردن
inlayer
U
مرصع ساز گوهر نشان
gemmological
U
مربوط به علم گوهر شناسی
gemological
U
مربوطبه علم گوهر شناسی
pyrope
U
هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
Why do you cast pearls before the swine.
<proverb>
U
گوهر خود پیش خوک مینداز.
to inlay anything with gems
U
چیزیرا گوهرنشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
at least
U
هیچ نباشد
to be on the safe side
U
باقی نباشد
unrepresentative
U
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
pennyweight
U
سنگ گوهر فروشان که برابر است با 71555/1گرم و نشان اختصاری
For all we know he may be living .
U
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
not too expensive
U
خیلی گران نباشد.
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
low priority work
U
کاری که مهم نباشد
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
to not give a stuff about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
to not give a toss about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
to not give a hoot in hell for something
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
square peg in a round hole
<idiom>
U
شخصی که مناسب کاری نباشد
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
sinecure
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
right out
<idiom>
U
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
sinecures
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
rigid
U
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
other things being equal
U
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
illegal
U
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
Just sign here and leave at that .
U
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
null
U
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
capital expenditure
U
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
poll degree
U
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
i speak under correction
U
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
If anything ,it is more expensive.
U
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
factories
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
an insolvent estate
U
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
to not give a smeg about something
[British E]
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
figures
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
to not give a shit about something
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
figuring
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
gentelmen's agreement
U
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
to not give a damn about something
[somebody]
U
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
eer
U
همیشه
ayŠaye
U
همیشه
always
U
همیشه
ay
U
همیشه
any time
<adv.>
U
همیشه
frequenter
U
همیشه رو
anytime
<adv.>
U
همیشه
at any time
<adv.>
U
همیشه
at all hours
<adv.>
U
همیشه
for ever and aday
U
همیشه
at all times
U
همیشه
for evermore
U
همیشه
sempre
U
همیشه
evermore
U
همیشه
year in year out
U
همیشه
incessantly
U
همیشه
ever-
U
همیشه
ever
U
همیشه
everywhen
U
همیشه
alway
U
همیشه
What You See Is All You Get
U
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
once and for all
<idiom>
U
برای همیشه
ad infinitum
U
برای همیشه
foreverness
U
برای همیشه
sinedie
U
برای همیشه
immortally
U
تا جاودان همیشه
love lies bleeding
U
گل همیشه بهار
on tap
<adj.>
U
همیشه در دسترس
forever and a day
<idiom>
U
برای همیشه
insenescible
U
همیشه جوان
for good
U
برای همیشه
stiller
U
راکد همیشه
tipple
U
همیشه نوشیدن
ay
U
برای همیشه
as usual
U
مانند همیشه
tippled
U
همیشه نوشیدن
tipples
U
همیشه نوشیدن
amaranth
U
همیشه بهار
tippling
U
همیشه نوشیدن
adinfinitum
U
برای همیشه
resident
U
که همیشه درکامپیوتراست
residents
U
که همیشه درکامپیوتراست
permafrost
U
همیشه یخبسته
evermore
U
برای همیشه
still
U
راکد همیشه
sempiternity
U
برای همیشه
immortality
U
برای همیشه
stillest
U
راکد همیشه
marigold
U
گل همیشه بهار
aeon
U
برای همیشه
eternality
U
برای همیشه
infinite time
U
برای همیشه
dead load
U
همیشه بار
forever
U
برای همیشه
forever
U
برای همیشه
as ever
U
مانند همیشه
marigolds
U
گل همیشه بهار
eternity
U
برای همیشه
stills
U
راکد همیشه
calendula
U
گل همیشه بهار
perpetuity
U
برای همیشه
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
unformatted
U
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
purchase
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchases
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
lapped
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
purchased
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
positive definite matrix
U
ماتریس همیشه مثبت
japanese andromeda
U
بوته همیشه سبزاسیایی
for keeps
<idiom>
U
تا ابد ،برای همیشه
I always stick to my word.
U
من همیشه سر حرفم می ایستم
chucker
U
پرتابگر همیشه خطازن
i have got him on my brain
U
همیشه به اوفکر میکنم
i always photograph badly
U
عکس من همیشه بد در می اید
at someone's beck and call
<idiom>
U
همیشه آماده پذیرایی
evergreen trees
U
درختان همیشه سبز
for good
<idiom>
U
برای همیشه ،پایدار
panicky person
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
to pledge one's troth
U
قول همیشه وفادار را دادن
never to be at a loss for an answer
U
همیشه حاضر جواب بودن
nervous Nelly
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
go steady
<idiom>
U
همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
jitterbug
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
to get straight A's
U
همه درسها را
[همیشه]
۲۰ گرفتن
Sara always wanted a puppy.
U
سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
as ... as ever
<adv.>
U
آنطور ... مثل همیشه
[سابق]
to always look for things to find fault with
U
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
non scrollable
U
که همیشه نمایش داده میشود.
perennially
U
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
she always had her way
U
همیشه موافق میل اوعمل می شد
exceptional
U
متفاوت ونه مثل همیشه
He always gives in to his wife.
U
همیشه تسلیم زنش است
abjure
U
برای همیشه ترک گفتن
abjured
U
برای همیشه ترک گفتن
abjures
U
برای همیشه ترک گفتن
I always fulfil my promises .
U
من همیشه به قولم عمل می کنم
abjuring
U
برای همیشه ترک گفتن
temporarily
U
برای زمان مشخص یا نه همیشه
cast the first stone
<idiom>
U
همیشه آماده جنگیدن است
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
U
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
couch potato
U
کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
He has always lived there.
U
او همیشه آنجا زندگی کرده است.
I am always ready to help my friends.
U
همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
U
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
She is always making trouble for her friends.
U
همیشه برای دوستانش درد سر بوده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com