English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
solidarity U همکاری همبستگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
Other Matches
correlation U همبستگی
togetherness U همبستگی
interdependence U همبستگی
solidarity U همبستگی
sodality U همبستگی
synergism U همکاری
collaboration U همکاری
cooperation U همکاری
cahoots U همکاری
competitions U همکاری
competition U همکاری
co-operate U همکاری
correlogram U همبستگی نگاشت
economic integration U همبستگی اقتصادی
foot rule correlation U همبستگی سر انگشتی
index of correlation U شاخص همبستگی
integeration U تمامیت همبستگی
correlation time U زمان همبستگی
correlation coefficient U ضریب همبستگی
correlation curve U منحنی همبستگی
correlation diagram U نمودار همبستگی
correlation energy U انرژی همبستگی
correlation factor U ضریب همبستگی
correlation matrix U ماتریس همبستگی
correlation ratio U بهر همبستگی
correlation ratio U نسبت همبستگی
intercorrelation U همبستگی متقابل
linear correlation U همبستگی خطی
multiple correlation U همبستگی چندگانه
simple correlation U همبستگی ساده
serial correlation U همبستگی دوری
serial correlation U همبستگی پیاپی
ratio correlation U همبستگی نسبتی
rank correlation U همبستگی رتبهای
product moment correlation U همبستگی گشتاوری
positive correlation U همبستگی مثبت
pearsonian correlation U همبستگی پیرسون
partial correlation U همبستگی سهمی
tetrachoric correlation U همبستگی چهارخانه
triserial correlation U همبستگی سه رشتهای
partial correlation U همبستگی جزئی
part correlation U همبستگی پارهای
rand correlation U همبستگی رتبهای
negative correlation U همبستگی معکوس
negative correlation U همبستگی منفی
spurious correlation U همبستگی کاذب
biological correlation U همبستگی زیستی
canonical correlation U همبستگی بندادی
autocorrelation U خود همبستگی
correlating U همبستگی داشتن
rbis U همبستگی دو رشتهای
correlates U همبستگی داشتن
coaxial graphical correlation U همبستگی نموداری
angular correlation U همبستگی زاویهای
correlate U همبستگی داشتن
coefficient of correlation U ضریب همبستگی
biserial correlation U همبستگی دو رشتهای
adhesion U همبستگی توافق
assisted U یاور همکاری
noncooperation U عدم همکاری
antagonistic cooperation U همکاری ناساز
logroll U همکاری کردن
logrolling U همکاری متقابل
assist U یاور همکاری
mutualism U اصول همکاری
teamwork U روح همکاری
synergistic U همکاری کننده
synergistic U مربوط به همکاری
assists U یاور همکاری
assisting U یاور همکاری
pull together U همکاری کردن
disassociate U همکاری نکردن
disassociated U همکاری نکردن
disassociates U همکاری نکردن
disassociating U همکاری نکردن
take on <idiom> U شروع به همکاری
co-operation U همکاری مشترک
disaffiliation U عدم همکاری
close coordination U همکاری نزدیک
coact U همکاری کردن
close controlled U همکاری نزدیک
collaboration U همکاری مشترک
cooperative work U همکاری مشترک
synergy U همکاری یاری
incoordinate U فاقد حس همکاری
cooperation U همکاری مشترک
cooperator U همکاری کننده
disaffiliate U همکاری نکردن
incoordination U عدم همکاری
correlate U وابسته همبستگی داشتن
rank difference correlation U همبستگی تفاوت رتبه ها
coefficient of multiple correlation U ضریب همبستگی چندگانه
correlation measurement U اندازه گیری همبستگی
correlation analysis U تجزیه و تحلیل همبستگی
coeffecient of autocorrelation U ضریب خود همبستگی
correlates U وابسته همبستگی داشتن
rpbis U همبستگی دو رشتهای نقطهای
multiple correlation U همبستگی چند متغیری
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
canonical correlation U همبستگی دو سویه چندمتغیری
nonlinear correlation U همبستگی غیر خطی
rt U ضریب همبستگی چهارخانه
point biserial correlation U همبستگی دو رشتهای نقطهای
correlating U وابسته همبستگی داشتن
equation of continuity U معادله همبستگی جریان
keep someone on <idiom> U اجازه همکاری دادن
gung-ho U آمادهی همکاری و عمل
cooperation U همکاری تشریک مساعی
dissociating U قطع همکاری وشرکت
dissociate U قطع همکاری وشرکت
dissociates U قطع همکاری وشرکت
contribution U هم بخشی همکاری وکمک
disassociation U عدم یا فسخ همکاری
contributions U هم بخشی همکاری وکمک
spearman rank correlation coefficient U ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن
kendall's rank correlation method U روش همبستگی رتبهای کندال
intercorrelation U همبستگی بین چند متغیر
to distance [dissociate] oneself from U دوری [قطع همکاری] کردن از
take turns <idiom> U انجام کاری با همکاری یکدیگر
handle with kid gloves <idiom> U باکسی همکاری دقیق داشتن
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
abasia U عدم همکاری عضلات محرکه
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
disaffiliate U به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
synergetic U دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
ASEAN U مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
to dissociate [disassociate] oneself from somebody [something] U از کسی [چیزی] دوری [قطع همکاری] کردن
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
bank giro U همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
community relations U روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
to opt in [something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام بدهند یا همکاری بکنند
to opt out [of something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام ندهند یا همکاری نکنند
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
backstabber U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
silver cord U محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
contributes U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributed U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contribute U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributing U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com