English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
our next neighhbour U همسایه دیوار بدیوارما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
partition wall U دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall U دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall U دیوار نگهبان دیوار محافظ
adjacent U نزدیک دیوار به دیوار
neighbors U همسایه
adjoining U همسایه
abutting U همسایه
neighbours U همسایه
vicinage U همسایه
neighbour U همسایه
vicinal U همسایه
next door [to] <adv.> U همسایه ای
neighbouring country [British E] U کشور همسایه
neighboring state [American E] U کشور همسایه
neighbor U همسایه نزدیک
neighbor U همسایه شدن با
our next neighhbour U همسایه پهلویی ما
immediately next door <adv.> U همین همسایه ای
neighbourly U در خور همسایه
our neighbour door U همسایه پهلویی ما
neighbourly U همسایه وار
abuttals U زمین همسایه
neighbouring state U دولتهای همسایه
collateral U همسایه مجاور
neighbouring country [British E] U ملت همسایه
neighboring state [American E] U ملت همسایه
bordering country U کشور همسایه
neighbours U همسایه شدن با
neighbour U همسایه شدن با
neighbors U همسایه شدن با
adjacent U مجاور همسایه
ill neighboured U دارای همسایه بد
bordering country U ملت همسایه
The grass is greener on the other side of the hI'll. U مرغ همسایه غازه
He is next door. U او [مرد] نزد همسایه است.
The house next door was broken into/burgled/burglarized yesterday. U دیروز دزد خانه همسایه را زد.
He beats his own child to frighten his neighbour. <proverb> U بچه خود را مى زند که همسایه بترسد .
love thy neighbour as thyself U همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
wellhead U سر دیوار
walls have ears U دیوار
fence U دیوار
curtains U دیوار
bulkheads U دیوار
face wall U دیوار بر
f. with the woll U دیوار
alignment frontage U بر دیوار
enclosure wall U دیوار بر
bulkhead U دیوار
fences U دیوار
wall-to-wall U از دیوار به دیوار
walls U دیوار
wall U دیوار
counter-scrap U دیوار
cope U سر دیوار
partitions U دیوار
bulwark U دیوار
coping U سر دیوار
bulwarks U دیوار
partition U دیوار
cross wall U دیوار همبر
load-bearing wall U دیوار حمال
cut off U دیوار اببند
load-bearing U دیوار باربر
hollow walls U دیوار دو جداره
curtain wall U دیوار پردهای
conservative wall U دیوار باغچه
non bearing wall U دیوار تیغه
interior wall U دیوار داخلی
non load bearing wall U دیوار تیغه
one brick wall U دیوار یک اجره
cranny U شکاف دیوار
mason up U ساختن دیوار
decorated wall U دیوار تزیینی
dike U دیوار مانع
front wall U دیوار جلو
gable wall U دیوار سنتوری
gable wall U دیوار لچکی
gravity wall U دیوار وزنی
guide bank U دیوار هادی سد
cut off wall U دیوار جداکننده
inwall U دیوار گرفتن
key wall U دیوار اب بند
load bearing wall U دیوار باربر
load bearing wall U دیوار حمال
lie-by U تو رفتگی دیوار
outer wall U دیوار خارجی
the pictures on the wall U ی روی دیوار
thickness of a wall U کلفتی دیوار
thickness of a wall U ضخامت دیوار
tow brick wall U دیوار دو اجری
tow brick wall U دیوار دواجره
vallation U دیوار خاکی
batter of wall U میل دیوار
bailey U دیوار بیرونی
allering U کنگره دیوار
wall insulator U عایق دیوار
wall lining U پوشش دیوار
wall lining U اندود دیوار
wall opening U روزنه دیوار
wall paint U رنگ دیوار
weephole U راه اب در دیوار
spine wall U دیوار اساسی
sleeper wall U دیوار کرسی
outwall U دیوار بیرونی
panel wall U اگین دیوار
partition wall U دیوار تیغه
dwarf wall U دیوار نیمه
quay wall U دیوار بارانداز
rear wall U دیوار پشت
render a wall U استرکشی دیوار
retaining wall U دیوار حائل
retaining wall U دیوار ضامن
bay U فرورفتگی دیوار
sea dike U دیوار ساحلی
seawall U دیوار یا سد دریایی
septate U دیوار دار
shear wall U دیوار برشی
side wall U دیوار پهلویی
sidewall U دیوار پهلویی
weephole U ابرو دیوار
counterfort U دیوار تقویتی
cordon U سرپوش دیوار
partitions U دیوار تیغه
an interstice in a wall U ترک در دیوار
partition U دیوار تیغه
niches U تو رفتگی در دیوار
niche U تو رفتگی در دیوار
coping U قرنیس دیوار
batter of a wall U میل دیوار
batter of a wall U شیب دیوار
sonic booms U دیوار صوتی
sonic boom U دیوار صوتی
bearing wall U دیوار باربر
abutment U دیوار پشتیبان
embankment U دیوار خاکی
embankments U دیوار خاکی
enclosures U دیوار حصارکشی
cordons U سرپوش دیوار
quays U دیوار ساحلی
quay U دیوار ساحلی
enclosure U دیوار حصارکشی
murals U دیوار نما
cavity wall U دیوار صندوقهای
cavity wall U دیوار دو جداره
cavity walls U دیوار صندوقهای
cavity walls U دیوار دو جداره
mural U دیوار نما
bearing wall U دیوار بارگیر
party walls U دیوار مشترک
common wall U دیوار مشترک
clay wall U دیوار چینه
party wall U دیوار مشترک
cobwall U دیوار کاهگلی
petard U بمب دیوار کن
counterfort U دیوار تکیه
posters U دیوار کوب
poster U دیوار کوب
socket [wall socket] پریز روی دیوار
buttresses U دیوار پشت بند
scarp U دیوار درونی خندق
mural U واقع برروی دیوار
buttressing U شمع پشتیبان دیوار
sanbar U دیوار شنی ساحلی
bracket U [ستون نگهدارنده دیوار]
as white as a sheet <idiom> U سفید مثل گچ دیوار
sconce mirror U اینه دیوار کوب
power outlet U پریز روی دیوار
sea dike U دیوار کنار اب دریا
pile planking U دیوار سپر فولادی
semidetached U دارای یک دیوار حائل
point [wall socket] [British] پریز روی دیوار
buttresses U شمع پشتیبان دیوار
electrical outlet U پریز روی دیوار
murals U واقع برروی دیوار
sacrp U دیوار درونی خندق
buttressing U دیوار پشت بند
wailing wall U دیوار قدیمی اورشلیم
wall entrance U عبور از داخل دیوار
My head hit the wall. U سرم خورد به دیوار
To stick a poster on the wall. U اعلان به دیوار چسباندن
ha-ha U دیوار فرو رفته
cut-splay U [گوشه کج آجر در دیوار]
dragon-bracket U طاقچه دیوار کوب
wall U تیغه کشیدن دیوار
wall socket پریز روی دیوار
counter-fort U [شمع پشتیبان دیوار]
bracket U طاقچه دیوار کوب
abamurus U [مستحک کننده دیوار]
adjoining U همجوار دیوار بدیوار
aumbry U [تورفتگی در دیوار کلیسا]
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
to deafen a wall U عایق کردن دیوار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com