English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronised U همزمان کردن
synchronises U همزمان کردن
synchronising U همزمان کردن
synchronize U همزمان کردن
synchronizes U همزمان کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
Other Matches
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
synchronizer U همزمان گر
proportional U همزمان
isochrone U همزمان
simultaneously U همزمان
parallelling U همزمان
paralleling U همزمان
coincidentally U همزمان
contemporaries U همزمان
synchronous U همزمان
contemporary U همزمان
parallelled U همزمان
concurrent U همزمان
parallels U همزمان
paralleled U همزمان
simultaneous U همزمان
isochronous U همزمان
parallel U همزمان
synchronic U همزمان
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
synchronous speed U سرعت همزمان
concurrent U تقریباگ همزمان
synchronous transmission U انتقال همزمان
synchronous transmission U مخابره همزمان
concurrent U همرو همزمان
synchronous vibrator U لرزه گر همزمان
synchroscope U همزمان نما
simultaneous processing U پردازش همزمان
simultaneous extinction U خاموشی همزمان
simultaneity U همزمانی همزمان
synchronous reactance U راکتانس همزمان
coinciding U همزمان بودن
concentred elimination U حذف همزمان
concentred exchange U تبادل همزمان
concentred reaction U واکنش همزمان
concurrent execution U اجرای همزمان
concurrently U اجرای همزمان
concurrent operation U عملکرد همزمان
concurrent processing U پردازش همزمان
coincide U همزمان بودن
coincided U همزمان بودن
concurrent reinforcement U تقویت همزمان
concurrent training U اموزش همزمان
concurrent validity U اعتبار همزمان
concurrent variation U تغییر همزمان
synchronizing U همزمان سازی
coincides U همزمان بودن
selsyn U موتور همزمان
syncheronous communications U مخابره همزمان
synchrinized U همزمان بودن
synchronic U همگاه همزمان
synchronous generator U مولد همزمان
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronous machine U ماشین همزمان
synchronous phase advance U خازن همزمان
synchronous condenser U خازن همزمان
synchronous motor U موتور همزمان
synchronous network U شبکه همزمان
synchronous communication U ارتباط همزمان
synchronous impedance U ناگذرایی همزمان
synchronous admittance U گذرایی همزمان
synchronization U همزمان سازی
synchronous operation U عملیات همزمان
synchronized sweep U روبش همزمان
parallelled U که همزمان ارسال شود
paralleled U که همزمان ارسال می شوند
parallelled U که همزمان ارسال می شوند
simultaneous input/output U ورودی و خروجی همزمان
paralleling U که همزمان ارسال شود
horizontal synchronizing U همزمان ساز افقی
simultaneous color television U تلویزیون رنگی همزمان
parallels U که همزمان ارسال می شوند
held ball U گرفتن همزمان توپ
parallel U که همزمان ارسال شود
parallels U که همزمان ارسال شود
parallel U که همزمان ارسال می شوند
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
paralleled U که همزمان ارسال شود
parallelling U که همزمان ارسال شود
parallelling U که همزمان ارسال می شوند
full duplex U پروتکل دوسوی همزمان
paralleling U که همزمان ارسال می شوند
acoustic synchronizer U همزمان ساز صوتی
synchronizer U دستگاه همزمان کننده
volley fire U پرتاب همزمان گلوله ها با هم
synchronizing pulses U ضربههای همزمان سازی
synchronizing separator U جداکننده همزمان سازی
synchronizing signal U پیام همزمان ساز
synchronizing torque U گشتاور پیچشی همزمان
coincident penalty U پنالتی همزمان دو تیم
compatability U قابلیت کار همزمان
concurrent program execution U اجرای همزمان برنامه
concurrent programming U برنامه نویسی همزمان
two way simultaneous operation U عملکرد همزمان دو طرفه
burst U پیام همزمان ساز رنگ
overlap processing U اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
color sync signal U پیام همزمان ساز رنگ
simultaneous U باهم واقع شونده همزمان
bursts U پیام همزمان ساز رنگ
synchronizing limiter U لامپ مراقب همزمان سازی
duplex U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes U ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
bisync U synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
duplex U ارسال داده در دو جهت همزمان
multiple foul U خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
operand U عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
petri nets U مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
doubled up U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
doubled U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
tandem U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
immediate U عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
tandems U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
simultaneous U دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
interleaving U به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
coresident U دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
sdlc U Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
pseudostereo U ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
simultaneous U ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
mac U کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
parallelling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
paralleled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
paralleling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
macs U کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
parallel U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallels U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
arithmetic U عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
duplex U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
alternate U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
duplexes U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
paralleling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
vector U پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallelling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
vectors U پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
chord keying U عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallelled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
parallels U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
freed U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
interleaved U بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
frees U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
freeing U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
spools U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
GOSIP U استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
spool U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
concurrent U نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
simultaneity U زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
overlaying U ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
overlays U ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
transmissions U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
overlay U ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
volleys U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
volleying U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
real time U اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
paralleling U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
parallelled U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com