English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
aid U همدست بردست
aided U همدست بردست
aiding U همدست بردست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assistants U بردست ترقی دهنده
assistant U بردست ترقی دهنده
accessory U همدست
pal U همدست
confederate U همدست
confederates U همدست
pals U همدست
accessary U همدست
adjoint U همدست
complice U همدست
cooperator U همدست
accomplices U همدست
accomplice U همدست
partners U همدست
collaborator U همدست
assistants U همدست
collaborators U همدست
partner U همدست
partnered U همدست
assistant U همدست
partnering U همدست
consociate U همدست کردن
helpmeet U همدست زن زن یاور
accessory to a riot U همدست درفتنه
gangsters U همدست تبه کاران
fall in with <idiom> U بابدکاران همدست شدن
one's accomplice U همدست خودرا لودادن
associate U شریک کردن همدست
associated U شریک کردن همدست
associates U شریک کردن همدست
complier U قبول کننده همدست
conspirator U همدست در توط ئه و فتنه
conspirators U همدست در توط ئه و فتنه
associating U شریک کردن همدست
gangster U همدست تبه کاران
one's accomplice چغلی همدست خود را کردن
whipper U همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com