English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
condolence U همدردی
condolences U همدردی
sympathies U همدردی
sympathy U همدردی
sympathies [bereavement] U همدردی [تسلیت] [در عزاداری]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pitied U رحم همدردی
pities U رحم همدردی
pity U رحم همدردی
neighbourly feelings U احساسات همسایگی همدردی
sympathy with any one U همدردی یاهمفکری باکسی
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
sympathetically U ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
My heart goes out to you. <idiom> U با تو همدردی می کنم. [اصطلاح روزمره ]
Many thanks for the sympathy shown to us [on the passing of our father] . U خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما [بخاطر فوت پدرمان] .
sympathized U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathizes U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathised U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
My thoughts and prayers go out to you. <idiom> U با تو همدردی می کنم و برایت دعا می کنم.
sympathises U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathize U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathising U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathizing U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com