English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
play fellow U همبازی کودکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
co-star U همبازی
teammate U همبازی
playfellow U همبازی
co-stars U همبازی
playmates U همبازی
playmate U همبازی
exceptional children U کودکان استثنایی
child's play U بازی کودکان
wading pool U استخر کودکان
infantile paralysis U فلج کودکان
institutionalized children U کودکان پناهگاهی
touch wood U یکجوربازی کودکان
pediatrics U امراض کودکان
pediatrics U پزشکی کودکان
disadvantaged children U کودکان محروم
disturbed children U کودکان پریشان
pedobaptism U تعمید کودکان
matron U سرپرست کودکان
biddy basketball U بسکتبال کودکان
children's apperception test U ازمون اندریافت کودکان
pediatrician U ویژه گر بیماریهای کودکان
nursery rhymes U اشعار مخصوص کودکان
nursery rhyme U اشعار مخصوص کودکان
playground ball U توپ پلاستیکی کودکان
pud U دست در زبان کودکان
pedology U مبحث بهداشت کودکان
pemphigus U تاول کوفتی کودکان
piadology U شناسایی حالات کودکان
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
school age children U کودکان واجب التعلیم
child labor laws U قوانین کار کودکان
playroom U اتاق بازی کودکان
doggie U سگ بزبان کودکان سگ کوچک
baby farm U محل نگهداری کودکان
infant mortality U مرگ و میر کودکان
playrooms U اتاق بازی کودکان
paedophilia U میل جنسی به کودکان
undies U زیر پوش کودکان
puds U دست در زبان کودکان
pediatric U مربوط به امراض کودکان
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
little pitchers have long ears U کودکان غالبا گوششان تیزاست
child death rate U نرخ مرگ و میر کودکان
PO U پبشاب دان بزبان کودکان
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
floor hockey U هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
hornbook U کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
nursery governess U بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
scaramouch U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
pediatrics or pae U شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
scaramouche U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
stockinet U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
stockinette U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
roller-coasters U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
Santa Claus U شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
wppsi U مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
roller-coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
sand man U لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com