English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
s.c U همان پرونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
father file U پرونده بنیادی پرونده اصلی
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
records U پرونده ها
dossier U پرونده
record U پرونده
file U پرونده
dossiers U پرونده
filed U پرونده
disk file U پرونده گردهای
file identification U هویت پرونده
string file U پرونده رشتهای
end of file U انتهای پرونده
suspense file U پرونده بلاتکلیف
document file U پرونده اسناد
system catalog U پرونده شاخص
test file U پرونده ازماینده
backup file U پرونده پشتیبان
target dossiers U پرونده هدفها
tape file U پرونده نواری
tag file U پرونده برچسب
active file U پرونده فعال
sysctlg U پرونده شاخص
amendment file U پرونده ترمیمی
suspense file U پرونده معلق
static file U پرونده ایستا
sequential file U پرونده ترتیبی
data file U پرونده داده ها
file handling U پرونده گردانی
logical file U پرونده منطقی
frame-ups U پرونده سازی
clinical record U پرونده بیمارستانی
clinical record U پرونده بهداشتی
clinical record U پرونده بالینی
policy book U پرونده خط مشیها
problem file U پرونده مسئلهای
direct file U پرونده مستقیم
frame-up U پرونده سازی
detail file U پرونده جزئیات
random file U پرونده تصادفی
qualification record U پرونده خدمتی
dead file U پرونده راکد
card file U پرونده کارتی
master file U شاه پرونده
binders U کلاسور پرونده
file U پرونده ستون
binder U پوشه پرونده
file length U درازای پرونده
file maintenance U نگاهداشت پرونده ها
file management U مدیریت پرونده ها
file management U مدیریت پرونده
file mark U نشان پرونده
filed U پرونده ستون
binder U کلاسور پرونده
file name U نام پرونده
file number U شماره پرونده
binders U پوشه پرونده
file organization U سازمان پرونده
file processing U پرونده پردازی
threaded file U پرونده نخی
file structure U ساخت پرونده
fill gap U شکاف پرونده
file label U برچسب پرونده
end of file indicator U انتهانمای پرونده
transaction file U پرونده تراکنش
volatile file U پرونده فرار
filer U پرونده دار
fiel conversion U تبدیل پرونده
file index U فهرست پرونده
file system U سیستم پرونده ها
file gap U شکاف پرونده
file compatibility U همسازی پرونده ها
file protection U حفافت پرونده
event file U پرونده رویدادها
multireel file U پرونده چند حلقهای
labeled file U پرونده برچسب دار
evocations U احالهء پرونده یادگار
automated intelligence file U پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
file purging U پاک سازی پرونده
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
evocation U احالهء پرونده یادگار
end of file mark U نشان انتهای پرونده
file activity ratio U نسبت فعالیت پرونده
document file U پرونده اسناد یکان
file layout U طرح بندی پرونده
documents U پرونده ها [اسناد] [اوراق]
qualification record U پرونده مهارت فنی
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
pay records U پرونده لیست حقوق
engineering documents U پرونده های فناوری
same U همان
thingummy U همان
this same U همان
idem U همان
selfsame U همان
very U همان
identic U همان
identical U همان
due in suspense file U پرونده درخواستهای منتظردریافت معلق
chained file U پرونده یا فایل زنجیر شده
file structure U ساخت پرونده ساختمان فایل
partitioned file U پرونده جزء بندی شده
medical records U پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
just as well <adv.> U به همان طریق
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
therabout U در همان نزدیکی
ones U یکی از همان
one U یکی از همان
equally <adv.> U همان مقدار
self-same U همان خود
self same U همان خود
for that matter <idiom> U به همان علت
just as well <adv.> U همان مقدار
at the very beginning U از همان اولش
of the same kind U از همان نوع
that once U همان یک بار
same U همان کار
i went on the instant U در همان ان رفتم
accordingly U از همان قرار
s.c U همان دعوی
of that ilk U اهل همان جا
of that ilk U دارای همان جا
selfsame U درست همان
i went that instant U در همان ان رفتم
nothing short of U عینا همان
instatu quo U در همان حال
very U همان همین
equally <adv.> U به همان طریق
same U همان جور
it is the same thing U همان است
file maintenaee U اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
idem U همان نویسنده در همانجا
of even date U دارای همان تاریخ
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
even U دارای همان تاریخ
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
one U عین همان یکی
ones U عین همان یکی
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
it is much the same U تقریبا همان است
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
court of record U دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
certiorari U حکم فرستادن پرونده که ازمحکمه بالاتربمحکمه پایین ترابلاغ میشود
target dossiers U پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
one two U تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . U همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
per U همان طور که در الگو نشان داده شده
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
abs U پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
multivolume file U نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
ipsilateral U قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive U که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
production missile U موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
synchronous U سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
synchronous U شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com