Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
idem
U
همان نویسنده در همانجا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
same
U
یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
penster
U
نویسنده بویژه نویسنده مزدور
No sooner was he gone than he was kI'lled .
U
رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
It is the same pottage and the same bowl.
<proverb>
U
همان آش است و همان کاسه .
synchronous
U
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same
U
همان چیز همان
writer
U
نویسنده
penwoman
U
زن نویسنده
composers
U
نویسنده
penman
U
نویسنده
craftsmen
U
نویسنده
writers
U
نویسنده
craftsman
U
نویسنده
authoress
U
نویسنده زن
scrivener
U
نویسنده
authors
U
نویسنده ها
writers
U
نویسنده ها
scribbler
U
نویسنده بد
composer
U
نویسنده
the present writer
U
نویسنده
wordsmith
U
نویسنده
author
U
نویسنده
quill driver
U
نویسنده
hacks
U
نویسنده مزدور
report writer
U
نویسنده گزارش
fantast
U
نویسنده خیالپرست
hack
U
نویسنده مزدور
devils
U
نویسنده مزدور
drafter
U
نویسنده پیام
hacked
U
نویسنده مزدور
technical writer
U
نویسنده فنی
devil
U
نویسنده مزدور
author
U
نویسنده موسس
garreteer
U
نویسنده بی نوا
neoteric
U
نویسنده تازه
pen-name
U
نام مستعار نویسنده
mannerism
U
سبک بخصوص نویسنده
mannerisms
U
سبک بخصوص نویسنده
to make good as a writer
U
نویسنده موفقی شدن
pen name
U
نام مستعار نویسنده
hagiologist
U
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
headliner
U
نویسنده سرمقاله روزنامه
encyclopaedist
U
نویسنده دایره المعارف
pen-names
U
نام مستعار نویسنده
bel esprit
U
سخنران یا نویسنده باذوق
authorial
U
موبوط به مصنف یا نویسنده
matthew
U
نویسنده انجیل متی
librettist
U
نویسنده اشعار اپرا
auctorial
U
منسوب به نویسنده یا مولف
miscellanist
U
نویسنده مطالب مختلف
reporter
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
librettists
U
نویسنده اشعار اپرا
nomographer
U
نویسنده کتاب درباره
wanted clerks
U
دبیر یا نویسنده لازم است
magazin
U
نویسنده مقاله برای مجله
posthumous
U
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
He fabcies himself as a writer (author).
U
به خیال خودش نویسنده است
city editor
U
نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
comedist
U
نویسنده نمایشهای خنده دار
memorialist
U
نویسنده یاد بود یا لوحه
phraseologist
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
hagiographer
U
نویسنده شرح حال مقدسین
screenwriter
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriters
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
pornographer
U
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
belletrist
U
نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
tragedian
U
نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
dramaturge
U
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
heading
U
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
think piece
U
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
free lance
U
مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
headings
U
تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
ethic
U
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
same
U
همان
idem
U
همان
identical
U
همان
identic
U
همان
selfsame
U
همان
this same
U
همان
thingummy
U
همان
very
U
همان
publicist
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicists
U
نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
jude
U
یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
symbolist
U
نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
liter any executor
U
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
self same
U
همان خود
self-same
U
همان خود
one
U
یکی از همان
nothing short of
U
عینا همان
of the same kind
U
از همان نوع
of that ilk
U
دارای همان جا
of that ilk
U
اهل همان جا
for that matter
<idiom>
U
به همان علت
equally
<adv.>
U
همان مقدار
at the very beginning
U
از همان اولش
instatu quo
U
در همان حال
just as well
<adv.>
U
به همان طریق
just as well
<adv.>
U
همان مقدار
i went that instant
U
در همان ان رفتم
i went on the instant
U
در همان ان رفتم
it is the same thing
U
همان است
same
U
همان کار
equally
<adv.>
U
به همان طریق
same
U
همان جور
that once
U
همان یک بار
s.c
U
همان دعوی
ones
U
یکی از همان
s.c
U
همان پرونده
therabout
U
در همان نزدیکی
very
U
همان همین
selfsame
U
درست همان
the reinbefore
U
همان سندیاقرارداد
accordingly
U
از همان قرار
quasi-
U
مشابه یا تقریباگ همان
it is much the same
U
تقریبا همان است
we are in the same way
U
ما هم همان حال را داریم
He would never retract .
U
هر چه بگوید همان است
even
U
دارای همان تاریخ
In the ( same ) usual place.
U
در همان جای همیشگه
She promised to bring it but never did .
U
همان آوردنی که بیاورد !
one
U
عین همان یکی
Just as well you didnt come .
U
همان بهتر که نیامدی
ones
U
عین همان یکی
It comes to the same thing .
U
باز هم همان ؟ یشود
of even date
U
دارای همان تاریخ
What wI'll be woll be.
U
هر چقدر قسمت با شد همان می شود
about as high
U
تقریبا` همان اندازه بلند
step jump
U
پرش و برگشت روی همان پا
What so ever a man soweth ,that shall he also reap.
<proverb>
U
هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
lighter shade
U
از همان رنگ ولی روشن تر
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
isomeric
U
متشابه الترکیب دارای همان اجزا
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
thereinbefore
U
در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
equivalent
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
i wrote as neatly as he did
U
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
copyrights
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
U
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
U
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
This is just what I want . This is the very thing I want .
U
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
one two
U
تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
what you see is what you get
U
انچه می بینید همان است که بدست می اورید
This is the very thing I wanted.
U
این همان چیزی است که دلم می خواست
echoing
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoed
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
abs
U
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
echoes
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
time
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echo
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
per
U
همان طور که در الگو نشان داده شده
times
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
constants
U
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant
U
فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive
U
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
time
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
ipsilateral
U
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
democratic network
U
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
times
U
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
real time
U
عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
synchronous
U
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
production missile
U
موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
counter jump
U
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
exceptions
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
landgrave
U
لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
busman's holiday
U
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
bear
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
synchronous
U
شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
synchronous
U
حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
bears
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
real time
U
زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
copyright
U
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyrights
U
اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye'
[by Salinger / work title]
U
! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت !
[نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyright
U
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights
U
اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
extension
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extensions
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
bookmarks
U
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
bookmark
U
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
slaved
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
walley
U
پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
slave
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
fixes
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix
U
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com