Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Seven solid years.
U
هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consecutive
U
پیاپی
succession
U
پیاپی
serial
U
پیاپی
serials
U
پیاپی
successive
U
پیاپی
successions
U
پیاپی
serial access
U
دستیابی پیاپی
continuous reinforcement
U
تقویت پیاپی
serial numbers
U
شماره پیاپی
consecutive
U
پیاپی متوالی
serial number
U
شماره پیاپی
serializer
U
پیاپی ساز
vomiturition
U
استفراغ پیاپی
biotic succession
U
پیاپی زیستی
successively
U
پیاپی پشت سر هم
serial correlation
U
همبستگی پیاپی
serial feeding
U
خورش پیاپی
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
consecutive number of the chart
U
شماره پیاپی نقشه
accumulative sampling
U
نمونه گیری پیاپی
serial access memory
U
حافظه با دستیابی پیاپی
burst
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
bursts
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
serialised
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialises
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialized
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialize
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
meteoric shower
U
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
meteor shower
U
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
serialising
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
pepper
U
فلفلی باضربات پیاپی زدن
peppers
U
فلفلی باضربات پیاپی زدن
quick firer
U
تفنگی که پیاپی میتواندتیراندازی کند
serializes
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
peppering
U
فلفلی باضربات پیاپی زدن
serializing
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
continual
U
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
sample size
U
مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
continuous
U
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند
alliteration
U
اغاز چند کلمه پیاپی با یک حرف متشابه الصورت
spliced
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
sprocket
U
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
sprocket wheel
U
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
defragmentation
U
سازماندهی مجدد فایل ها روی شیاری دیسک سخت به صورت پیاپی
jabber
U
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
byte
U
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
jabbered
U
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
jabbers
U
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
carriers
U
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
U
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
bytes
U
ارسال بایتهای داده پیاپی بیتهایی که به صورت سریال یا موازی قابل ارسالند
jabbering
U
سیگنال ارسالی پیاپی و تصادفی توسط کارت آداپتور خراب یا گرهای در شبکه
optical
U
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
perforations
U
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
soak
U
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soaks
U
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
nibbler
U
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sequential
U
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
lockouts
U
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockout
U
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
permanent
U
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
worded
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word wrap
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
wraparound
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word
U
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
whole length
U
تمام قد
fullest
U
تمام
full length
U
تمام قد
thru
U
تمام
thorough
U
تمام
off
U
تمام
yame
U
تمام
completed
U
تمام
completes
U
تمام
all night
U
در تمام شب
completing
U
تمام
entire
U
تمام
lion's share
U
تمام
full-length
U
تمام قد
full-face
U
تمام رخ
full face
U
تمام رخ
through
U
تمام
whole
U
تمام
out-and-out
U
تمام
out and out
U
تمام
complete
U
تمام
it is all up
U
تمام شد
full
U
تمام
It's over.
U
تمام شد.
rounded
U
پر تمام
incomplete
U
نا تمام
dyed-in-the-wool
U
تمام و کمال
dyed-in-the-wool
U
به تمام معنی
dyed-in-the-wool
U
تمام عیار
fully automatic machine
U
تمام اتومات
par excellence
U
به تمام معنی
yearlong
U
یکسال تمام
yean round
U
در تمام سال
through
U
تمام شده
hade
U
شیب تمام
full-time
U
تمام وقت
rounds complete
U
تیر تمام شد
wrap up
U
تمام شدن
give out
U
تمام شدن
get through
U
تمام کردن
full-page
U
تمام صفحه
spring-clean
U
تمام وکمالتمیزکردن
A whole week
U
یک هفته تمام
attains
U
تمام کردن
attaining
U
تمام کردن
attained
U
تمام کردن
attain
U
تمام کردن
round d.
U
دوجین تمام
in full
U
تمام وکمال
in full fig
U
درلباس تمام
pukka
U
تمام عیار
pucka
U
تمام عیار
mast high
U
تمام افراشته
processor
U
تمام کننده
payment in full
U
پرداخت تمام
over with
U
تمام شده
integrates
U
تمام کردن
holosymmetric
U
تمام وجه
integrate
U
تمام کردن
lie-in
U
تمام شدن
lie in
U
تمام شدن
fulfils
U
تمام کردن
fulfills
U
تمام کردن
fulfilling
U
تمام کردن
fulfilled
U
تمام کردن
to see through
U
تمام کردن
fulfil
U
تمام کردن
he is fifty
U
تمام دارد
holohedral
U
تمام وجه
integrating
U
تمام کردن
holohedron
U
تمام وجهی
unfinished
U
تمام نشده
end of mission
U
ماموریت تمام
full duplex
U
تمام دو رشتهای
full moon
U
ماه تمام
the full of the moon
U
ماه تمام
the game is up
U
بازی تمام شد
an a fact
U
تمام شده
ammo zero
U
مهمات تمام
the whole world
U
تمام دنیا
all this
U
تمام اینها
full mouthed
U
تمام دندان
all out
U
باشدت تمام
full orbed
U
تمام روشن
full pay
U
حقوق تمام
full pay
U
مواجب تمام
all d.
U
در تمام روز
full blown
U
تمام کامل
full blown
U
تمام شکفته
full automatic
U
تمام اتوماتیک
depletable
U
تمام شدنی
f. and fell
U
تمام بودن
f. sixmiles
U
6میل تمام
fiddle away
U
تمام کردن
short measure full measure
U
پیمانه تمام
cosecant
U
قطرفل تمام
finisher
U
تمام کننده
consumptible
U
تمام شدنی
consummative
U
تمام کننده
run out of
U
تمام کردن
completive
U
تمام کننده
fulfill
U
تمام کردن
full adder
U
تمام افزایشگر
by all means
U
با تمام وسائل
full scale
U
تمام عیار
full screen
U
تمام صفحه
all risks
U
تمام خطرات
to run away with
U
تمام کردن
to see out
U
تمام کردن
peter
U
تمام شدن
fullest
U
تمام قدرت
fullest
U
تمام تکمیل
full
U
تمام قدرت
full
U
تمام تکمیل
use up
U
تمام کردن
whole hog
U
تمام راه
full wave
U
تمام موج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com