Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
carriage paid to
U
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
carriage and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
Other Matches
payable to bearer
U
قابل پرداخت در وجه حامل
re issuable notes
U
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
finances
U
پرداخت هزینه
financed
U
پرداخت هزینه
finance
U
پرداخت هزینه
financing
U
پرداخت هزینه
unobligated
U
هزینه پرداخت نشده
deferred dobit
U
پیش پرداخت هزینه
deferred charges
U
پیش پرداخت هزینه
deferred dobit
U
تعویق در پرداخت هزینه
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
charges prepaid
U
هزینه پیش پرداخت شده
freight paid to
U
هزینه حمل پرداخت شده
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
freight prepaid
U
هزینه حمل پیش پرداخت شده
freight payable at destination
U
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
fpad
U
هزینه حمل درمقصد پرداخت میشود
dcp
U
to paid carriage/freight هزینه حمل پرداخت شده
financed demand
U
احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
cip
U
to paid insurance carriageand هزینه حمل وبیمه پرداخت شده
margin land
U
حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
weapon carrier
U
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
carrier
U
حامل
bearer cheque
U
چک حامل
gerent
U
حامل
vehicles
U
حامل
conveyor
U
حامل
vector
U
حامل
bearer
U
حامل
porters
U
حامل
porter
U
حامل
vehicle
U
حامل
conveyer
U
حامل
bearers
U
حامل
carriers
U
حامل
stave
U
حامل
vectors
U
حامل
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
vehicle
U
حامل رسانه
bearer bond
U
سند حامل
transports
U
ترابری حامل
bearing angle
U
زاویه حامل
vectorial
U
حامل بردار
video carrier
U
حامل ویدئو
messengers
U
طناب حامل
messenger
U
طناب حامل
radius vector
U
شعاع حامل
breech block carrier
U
حامل کولاس
linkmen
U
حامل مشعل
tape transport
U
حامل نوار
vehicles
U
حامل رسانه
thurifer
U
حامل بخوردان
sound carrier
U
حامل صوت
bearers
U
در وجه حامل
data carrier
U
حامل داده
data carrier
U
حامل داده ها
payable to the bearer
U
در وجه حامل
bearer
U
در وجه حامل
thurifer
U
حامل مجمر
gestatorial
U
حامل پاپ
transport
U
ترابری حامل
transported
U
ترابری حامل
transporting
U
ترابری حامل
image carrier
U
حامل تصویر
bearer cheque
U
چک در وجه حامل
carrier frequency
U
فرکانس حامل
linkboy
U
حامل مشعل
color carrier
U
حامل رنگ
vectors
U
حامل بردار
carrier wave
U
موج حامل
linkman
U
حامل مشعل
carrier system
U
سیستم حامل
vector
U
حامل بردار
osborne shackle
U
قلاب حامل
carrier detect
U
کشف حامل
carrier frequency
U
بسامد حامل
bearing
U
زاویه حامل
carrier detect
U
تشخیص حامل
carrier gas
U
گاز حامل
messenger wire
U
سیم حامل
platforms
U
رسانگر حامل گیرنده
carrier frequency
U
فرکانس موج حامل
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
current carrying conductor
U
رسانای حامل بار
slaver
U
کشتی حامل بردگان
gestatoraial chair
U
کرسی حامل پاپ
carriers
U
حامل غلطک حمال
pay to the bearer
U
دروجه حامل بپردازید
telephone carrier current
U
جریان حامل تلفنی
carrier
U
برنامه حامل میکرب
carrier
U
حامل غلطک حمال
carriers
U
برنامه حامل میکرب
comports
U
دربرداشتن حامل بودن
comporting
U
دربرداشتن حامل بودن
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
perseus
U
حامل راس الغول
persi
U
حامل راس الغول
comported
U
دربرداشتن حامل بودن
comport
U
دربرداشتن حامل بودن
stave
U
روی خط حامل نوشتن
weapon carrier
U
حامل جنگ افزار
warrant to bearer
U
به حواله کرد حامل
stretcher-bearers
U
حامل تخت روان
stretcher-bearer
U
حامل تخت روان
stretcher bearer
U
حامل تخت روان
caddie
U
حامل وسایل بازیگر
caddied
U
حامل وسایل بازیگر
caddies
U
حامل وسایل بازیگر
caddy
U
حامل وسایل بازیگر
caddying
U
حامل وسایل بازیگر
carrier color signal
U
پیام رنگی حامل
victualler
U
کشتی حامل خواربار
bearer bond
U
سند در وجه حامل
bearer stock
U
اسناد در وجه حامل
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
signalled
U
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
Please pay the bearer .
U
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
signaled
U
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal
U
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
ignitor
U
محفظه حامل باروت اشتعال
flag ship
U
ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
flagships
U
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
conversion angle
U
زاویه حامل مسیر ناو
party boat
U
قایق بزرگ حامل مشتریان
flagship
U
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
radar picket cap
U
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
signpost
U
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
signposts
U
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
charge carrier
U
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carabineer
U
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
bank note
U
چک تضمین شده سند در وجه حامل
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carabinier
U
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
frequency medulation
U
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
airdrop container
U
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
taperer
U
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
destination carrier
U
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
light quantum
U
کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
guided missile cruiser
U
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
outriggers
U
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
blank endorsement
U
فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
black endorsement
U
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
scabbing
U
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
information box
U
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
ensign
U
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
led line
U
خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
ensigns
U
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
nose piece
U
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
strop
U
ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
ignites
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited
U
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
levied
U
هزینه
levies
U
هزینه
disbursement
U
هزینه
levy
U
هزینه
levying
U
هزینه
outgo
U
هزینه
mise
U
هزینه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com