English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
operating cost U هزینه بهره برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cost in use U هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
Other Matches
gains U بهره برداری
gain U بهره برداری
utilization U بهره برداری
gained U بهره برداری
using U بهره برداری
usage U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
exploitation U بهره برداری
operation U بهره برداری
utilisations U بهره برداری ها
utilizations U بهره برداری ها
usages U بهره برداری ها
utilisation [British] U بهره برداری
tapped U بهره برداری کردن از
tapping U بهره برداری کردن از
maximum value U مقدار بهره برداری
royalties U حق بهره برداری از چیزی
royalty U حق بهره برداری از چیزی
emergency operation U بهره برداری اضطراری
tap U بهره برداری کردن از
exploits U بهره برداری کردن از
exploit U بهره برداری کردن از
utilizes U بهره برداری کردن
utilises U بهره برداری کردن
utilising U بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
exploiting U بهره برداری کردن از
operating budget U بودجه بهره برداری
ready for use U اماده بهره برداری
utilizing U بهره برداری کردن
utilised U بهره برداری کردن
operational research U تحقیق درخصوص بهره برداری
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
agronomics U علم بهره برداری از زمین
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
A concession U امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
super imposed working load U بار مربوط به بهره برداری از بنا
tinpenny U حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
yielded U بهره
quotients U بهره
exploiter U بهره کش
yield U بهره
interest U بهره
portions U بهره
efficiency U بهره
portion U بهره
interests U بهره
quotient U بهره
efficient U بهره ور
exploiters U بهره کش
gained U بهره
yields U بهره
gain U بهره
gains U بهره
productive U بهره زا
exploited U بهره ده
divesting U بی بهره کردن
interest U بهره [اقتصاد]
dispossessor U بی بهره سازنده
divests U بی بهره کردن
divested U بی بهره کردن
divest U بی بهره کردن
benefic U بهره بردار
rq U بهره تنفسی
efficiency U بهره وری
antenna gain U بهره انتن
cheap money U پول با بهره کم
resipatory quotient U بهره تنفسی
depriving U بی بهره کردن
deprives U بی بهره کردن
voltage gain U بهره ولتاژ
abuse U بهره کشی
at % interest U با بهره 21 درصد
abused U بهره کشی
transducer gain U بهره دگرسازی
abusing U بهره کشی
accrued interest U بهره متعلقه
advantage by illness U بهره بیماری
exploitation U بهره کشی
gavels U بهره غیرمجاز
gavel U بهره غیرمجاز
deprive U بی بهره کردن
lending rate U بهره - نزولپول
bank interest U بهره بانکی
optimising U بهره بردن
sweatshops U بهره کشخانه
sweatshop U بهره کشخانه
productivity U بهره وری
abuses U بهره کشی
loan interest U بهره وام
shares U بهره قسمت
lot U بهره قسمت
lot U بخش بهره
interest rate U نرخ بهره
interest U سودیا بهره
interests U سودیا بهره
passive debt U وام بی بهره
gains U بهره تقویت
shared U بهره قسمت
divestment U بی بهره سازی
deprival U بی بهره سازی
legal interest U بهره قانونی
economic rent U بهره مالکانه
divestiture U بی بهره سازی
laser gain U بهره لیزر
default interest U بهره معوق
exploitative character U منش بهره کش
exploited class U طبقه بهره ده
declaration of interest U اعلام بهره
exploiting class U طبقه بهره کش
factor payments U بهره وسود
share U بهره قسمت
gained U بهره تقویت
put out to interest U به بهره گذاشتن
rate of interest U نرخ بهره
interest for delay U بهره دیرکرد
compound interest U بهره مرکب
quantum yield U بهره کوانتومی
high interest U بهره گران
rat of interest U نرخ بهره
high interest U بهره سنگین
productive work U کار بهره زا
contango U بهره دیرکرد
pure interest U بهره خالص
economic rent U بهره اقتصادی
gain U بهره تقویت
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
i paid the debt plus interest U بدهی را با بهره ان دادم
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
high rate of interest U نرخ بالای بهره
high rate of interest U نرخ سنگین بهره
exploitation of labor U بهره کشی کارگر
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
sweatshop U کارگاه بهره کشی
beneficiary U بهره بردار ذیحق
landuse U بهره وری از زمین
sweatshops U کارگاه بهره کشی
gains U سود بردن بهره
interest profit U عایدی حاصل از بهره
interest free loan U وام بدون بهره
interest rate per annum U نرخ بهره سالانه
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
gained U سود بردن بهره
factor productivity U بهره دهی عوامل
infatute U ازخرد بی بهره کردن
enjoy U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoying U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoys U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
gain U سود بردن بهره
rate of yield U نرخ بهره موثر
average productivity U بهره دهی متوسط
prime rate U نرخ بهره پایه
per capita productivity U بهره وری سرانه
paranosis U بهره کشی از بیماری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com