Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deferred charges
U
هزینههای انتقالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis
U
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses
U
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays
U
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
transitionary
U
انتقالی
transitive
U
انتقالی
transferential
U
انتقالی
transition
U
انتقالی
transitory
U
انتقالی
transitions
U
انتقالی
ceded
U
انتقالی
transitional
U
انتقالی
transitional motion
U
حرکت انتقالی
transitory income
U
درامد انتقالی
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
transitory society
U
جامعه انتقالی
transitory consumption
U
مصرف انتقالی
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transfer functions
U
توابع انتقالی
running fix
U
نقطه انتقالی
transit bearing
U
سمت انتقالی
transational symmerty
U
تقارن انتقالی
transfer earnings
U
درامدهای انتقالی
transfer income
U
درامد انتقالی
ceded public domains
U
خالصجات انتقالی
deferred income
U
درامدهای انتقالی
transference resistance
U
مقاومت انتقالی
translation bearing
U
یاتاقان انتقالی
revolutions
U
حرکت انتقالی
translations
U
حرکت انتقالی
translation
U
حرکت انتقالی
transmission system
U
دستگاه انتقالی
translational energy
U
انرژی انتقالی
translational lift
U
برای انتقالی
transmission system
U
سیستم انتقالی
translational motion
U
حرکت انتقالی
translative
U
ترجمهای انتقالی
revolution
U
حرکت انتقالی
transmission dynamometer
U
توان سنج انتقالی
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
transfers
U
سند انتقال انتقالی
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
alienable
U
قابل فروش انتقالی
transferring
U
سند انتقال انتقالی
transition ranges
U
میدان تیر انتقالی
transfer
U
سند انتقال انتقالی
net tax revenue
U
مالیات منهای پرداختهای انتقالی
epochal psychosis
U
روان پریشی سنین انتقالی
Hypnagogia
U
تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
aggregate expenditures
U
هزینههای کل
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
prime costs
U
هزینههای اولیه
preliminary expenses
U
هزینههای ابتدائی
preliminary expenses
U
هزینههای مقدماتی
pilot charges
U
هزینههای راهنما
personal outlays
U
هزینههای شخصی
overhead costs
U
هزینههای عمومی
overhead costs
U
هزینههای حاشیهای
overhead costs
U
هزینههای بالاسری
building costs
U
هزینههای ساختمان
implicit costs
U
هزینههای ضمنی
capital charges
U
هزینههای سرمایه
capital expenditure
U
هزینههای سرمایهای
real costs
U
هزینههای واقعی
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
consumption expenditures
U
هزینههای مصرفی
sunk cost
U
هزینههای اضافی
storage costs
U
هزینههای انبارداری
standard costs
U
هزینههای نرمال
standard costs
U
هزینههای استاندارد
spillover costs
U
هزینههای خارجی
competition cost
U
هزینههای رقابتی
selling costs
U
هزینههای فروش
comparative costs
U
هزینههای نسبی
capital outlays
U
هزینههای تاسیساتی
capital expenditures
U
هزینههای سرمایهای
bank charges
U
هزینههای بانکی
operational costs
U
هزینههای عملیاتی
overhead costs
U
هزینههای اضافی
overheads
U
هزینههای عمومی
design costs
U
هزینههای طراحی
government expenditures
U
هزینههای دولت
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
overheads
U
هزینههای بالاسری
fixed costs
U
هزینههای سرمایهای
fixed costs
U
هزینههای ثابت
financial expenses
U
هزینههای مالی
dock dues
U
هزینههای لنگرگاه
implicit costs
U
هزینههای نامرئی
incidental expenses
U
هزینههای واقعی
on costs
U
هزینههای غیرمستقیم
bank charge
U
هزینههای بانکی
national expenditures
U
هزینههای ملی
freight charges
U
هزینههای حمل
material costs
U
هزینههای مواد
anchor dues
U
هزینههای لنگر
joint costs
U
هزینههای مشترک
increasing cost
U
هزینههای صعودی
increasing cost
U
هزینههای فزاینده
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
unliquidated obligation
U
هزینههای پرداخت نشده
surcharges
U
درصد هزینههای اضافی
outlays
U
هزینههای سرمایهای مخارج
constant cost industry
U
صنعت هزینههای ثابت
surcharge
U
درصد هزینههای اضافی
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
loading participation in profits
U
هزینههای مشارکت در سود
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
cost category
U
هزینههای انجام شده
handling charges
U
هزینههای جابجایی کالا
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
recurring costs
U
هزینههای تکرار شونده
increasing cost industry
U
صنایع با هزینههای افزایشی
average cost
U
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
unforeseen expenses
U
هزینههای پیش بینی نشده
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
pad the bill
<idiom>
U
اضافه شدن هزینههای کاذب
secondary costs
U
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
cost analysis
U
تجزیه تحلیل هزینههای کار
contango
U
هزینههای دیرکرد خرید سهم
fixed costs
U
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
discounted cash flow
U
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
correlation
U
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
contingent fund
U
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass
U
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect
U
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
demurrage
U
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com