Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kips
U
هزار دستورالعمل درثانیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mips
U
یک میلیون دستورالعمل درثانیه
shift instruction
U
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
briefing direction
U
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
cycles per second
U
حلقه درثانیه
hz
U
چرخه درثانیه
character per second
U
کاراکتر درثانیه
arithmetic instruction
U
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
pause instruction
U
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
instruction counter
U
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
baud rate
U
نسبت علائم درثانیه
Loo sanpra
U
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
bell 0
U
فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
milfoil
U
بومادران هزار برگ هزار برگ
mil
U
هزار
ten thousand
U
ده هزار
thousandths
U
یک هزار
per mill
U
در هزار
per mil
U
در هزار
multiped
U
هزار پا
thousandth
U
یک هزار
one thousand
U
یک هزار
thousands
U
هزار
labyrinthine fret
U
هزار تو
myriad
U
ده هزار
thousand
U
هزار
million
U
هزار در هزار
millions
U
هزار در هزار
milliped
U
هزار پا
per mill
U
در هر هزار
myriads
U
ده هزار
milleped
U
هزار پا
millenniums
U
هزار سال
millepore
U
هزار سوراخ
tonne
U
هزار کیلوگرم
millennium
U
هزار سال
millennia
U
هزار سال
myriameter
U
ده هزار متر
thousand and one
U
هزار ویک
myriapoda
U
هزار پایان
myrialitre
U
ده هزار لیتر
grandest
U
هزار دلار
grander
U
هزار دلار
myriagram
U
ده هزار گرم
bimillenary
U
دو هزار ساله
polypody
U
هزار پایی
milliard
U
هزار میلیون
kilograms
U
هزار گرم
kilogrammes
U
هزار گرم
kilogram
U
هزار گرم
tonnes
U
هزار کیلوگرم
myriametre
U
ده هزار متر
thou
U
یک هزار دلار
kilometre
U
هزار متر
kilometres
U
هزار متر
diplopodous
U
دارای هزار پا
kilos
U
در معنای یک هزار
kilos
U
معادل هزار
kilometers
U
هزار متر
kilo
U
هزار گرم
kilos
U
هزار گرم
kilo
U
در معنای یک هزار
kilo
U
معادل هزار
kilocycle
U
هزار چرخه
chiliad
U
هزار ساله
grand
U
هزار دلار
several thousands
U
چندین هزار
chiliad
U
هزار عدد
spline
U
هزار خار
To take ones leave .
U
هزار تومان کم آورده ام
kilo
U
هزار بیت داده
g
U
در معنای یک هزار میلیون
kilohertz
U
هزار سیکل در یک ثانیه
Kbit
U
معادل هزار بایت
gigacycle
U
هزار میلیارد چرخه
omasum
U
هزار لاخئذقث خق ذثق
k
U
نشانه بیان یک هزار
millenium
U
دوره هزار ساله
gigabyte
U
یک هزار میلیون بابت
metric ton
U
تن متریک یا تن هزار کیلویی
two thousand tonner
U
کشتی دو هزار تنی
yarrow
U
بومادران هزار برگ
hectare
U
ده هزار متر مربع
hectares
U
ده هزار متر مربع
billionths
U
یک تقسیم بر هزار میلیون
kilos
U
هزار بیت داده
kilomegacycle
U
هزار میلیون چرخه
kilobaud
U
هزار بیت در ثانیه
billionth
U
یک تقسیم بر هزار میلیون
millennial
U
جشن هزار ساله
ground rule
U
دستورالعمل
perscription
U
دستورالعمل
instruction
U
دستورالعمل
directions
U
دستورالعمل
recipes
U
دستورالعمل
recipe
U
دستورالعمل
functions
U
دستورالعمل
functioned
U
دستورالعمل
function
U
دستورالعمل
order
U
دستورالعمل
operating manual
U
دستورالعمل
procedure
U
دستورالعمل
instructions
U
دستورالعمل
to die a thousand deaths
U
هزار مرگ و میر مردن
This is only one instance out of many .
U
این یک مورداز هزار تا است
I am inundated with work.
U
هزار جور کارسرم ریخته
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال قیمت شد
kilo
U
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
kilos
U
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
millenial
U
وابسته به دوره هزار ساله
ship husbandary manual
U
دستورالعمل جرثقیل ها
instruction set
U
مجموعه دستورالعمل
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
instruction register
U
ثبات دستورالعمل
instruction mix
U
اختلاط دستورالعمل
one address instruction
U
دستورالعمل یک ادرسه
instruction length
U
طول دستورالعمل
no op instruction
U
دستورالعمل بی اثر
instruction foramt
U
قالب دستورالعمل
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
object code
U
دستورالعمل مقصود
instruction code
U
رمز دستورالعمل
null instruction
U
دستورالعمل پوچ
instruction word
U
کلمه دستورالعمل
ir
U
ثبات دستورالعمل
privileged instruction
U
دستورالعمل ممتاز
microcode
U
ریز دستورالعمل
micro instruction
U
ریز دستورالعمل
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
repetition instruction
U
دستورالعمل تکرار
machine instruction
U
دستورالعمل ماشین
logical instruction
U
دستورالعمل منطقی
nonexecutable statement
U
دستورالعمل اجراناپذیر
logic instruction
U
دستورالعمل منطقی
push instruction
U
دستورالعمل نشاندن
pull instruction
U
دستورالعمل بازیابی
pseudo instruction
U
شبه دستورالعمل
quasi instruction
U
شبه دستورالعمل
pseudo code
U
شبه دستورالعمل
instruction time
U
زمان دستورالعمل
computer instruction
U
دستورالعمل کامپیوتر
branch instruction
U
دستورالعمل انشعاب
entry instruction
U
دستورالعمل دخول
order
U
دستورالعمل دستور
conditional instruction
U
دستورالعمل شرطی
call instruction
U
دستورالعمل فراخوانی
current instruction
U
دستورالعمل جاری
direction
U
دستورالعمل جهت
code
U
برنامه دستورالعمل ها
action statement
U
دستورالعمل اقدام
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیم
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیمی
field order
U
دستورالعمل رزمی
flight manual
U
دستورالعمل پرواز
stop instruction
U
دستورالعمل توقف
halt instruction
U
دستورالعمل توقف
dummy instruction
U
دستورالعمل ساختگی
arithmetic instruction
U
دستورالعمل حسابی
prescription
U
تجویز دستورالعمل
prescriptions
U
تجویز دستورالعمل
command processing
U
پردازش دستورالعمل
guidance
U
دستورالعمل راهنما
The losses run into hundreds of thousands.
U
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
kilovoltage
U
نیروی برق برحسب هزار ولت
millenarian
U
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
flaky pastry
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
gigaflop
U
یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
gigahertz
U
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
phyllo (pastry)
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
verb
U
دستورالعمل انجام عملی
pop instruction
U
دستورالعمل بازیابی از پشته
looping instruction
U
دستورالعمل حلقه زنی
assembly language instruction
U
دستورالعمل زبان اسمبلی
verbs
U
دستورالعمل انجام عملی
variable instruction length
U
دستورالعمل با طول متغیر
multiple address instruction
U
دستورالعمل چند ادرسه
airworthiness directive
U
دستورالعمل صلاحیت پرواز
million instructions per second
U
میلیون دستورالعمل در ثانیه
letter of instruction
U
دستورالعمل انجام کار
instruction cycle
U
سیکل یاچرخش دستورالعمل
instruction lookahead
U
پیش بینی دستورالعمل
damage control bills
U
دستورالعمل کنترل خسارات
instruction control unit
U
واحد کنترل دستورالعمل
machine instruction set
U
مجموعه دستورالعمل ماشین
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
computer instruction set
U
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
microcode
U
دستورالعمل های ریز
effective date
U
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
postmillenarian
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
postmillennialist
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
initiating directive
U
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
four address instruction
U
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com