Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
whaleback
U
هر جسمی شبیه پشت بالن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gooseneck
U
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
corporeal
U
جسمی
corporals
U
جسمی
carnal
U
جسمی
corporal
U
جسمی
bodily pain
U
جسمی
substantial
U
جسمی
somatic
U
جسمی
baloon
بالن
baleen
U
بالن
balloons
U
بالن
ballooning
U
بالن
flask
U
بالن
flasks
U
بالن
balloon
U
بالن
ballooned
U
بالن
so matic
U
طبیعی جسمی
physically handicapped
U
معلول جسمی
physical psychological
U
جسمی- روانی
material
U
کلی جسمی
superphysical
U
ابر جسمی
materials
U
کلی جسمی
round bottom flask
U
بالن ته گرد
whaler
U
صیاد بالن
absorption flask
U
بالن جذب
volumetric flask
U
بالن ژوژه
three necked flask
U
بالن سه دهانه
hot-air balloons
U
بالن ورزشی
hot-air balloon
U
بالن ورزشی
hot air balloon
U
بالن ورزشی
train oil
U
روغن بالن
two necked flask
U
بالن دو دهانه
whalers
U
صیاد بالن
claisen flask
U
بالن کلایزن
filter flask
U
بالن صافی
kjeldahl flask
U
بالن کلدال
ground jointed flask
U
بالن سرسنبادهای
corporeity
U
خاصیت جسمی یامادی
burner
U
تولیدکننده حرارت در بالن
erlenmeyer flask
U
بالن ارلن مایر
long necked flask
U
بالن گردن دراز
short necked flask
U
بالن گردن کوتاه
burners
U
تولیدکننده حرارت در بالن
dirigible
U
کشتی هوایی بالن
volumetric flask
U
بالن حجم سنجی
pinnulate
U
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
U
شبیه برگچه شبیه بالچه
the colouring p of a substance
U
ماده رنگ دهنده جسمی
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
transubstantiation
U
تبدیل جسمی بجسم دیگر
somatotype
U
نوع جسم ساختمان جسمی
somatotypic
U
نوع جسم ساختمان جسمی
porpoises
U
بالن یانهنگ دندان دار
porpoise
U
بالن یانهنگ دندان دار
spinnaker
U
بادبان 3 گوشه بشکل بالن
acetylization flask
U
بالن استیل دار کردن
heredity
U
رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
electrolysis
U
تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
finback
U
بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
radiosonde
U
بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
drag line
U
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
kite
U
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
kites
U
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
gyrostat
U
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
radioactivity
U
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
radio activity
U
خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
allotrope
U
جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
hemihydrate
U
هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
declination
U
فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
dispersoid
U
پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
blubbering
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
flameout
U
قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
pyrometer
U
وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
blubber
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbers
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
catalysis
U
اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
tag
U
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsion
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tags
U
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
penance
U
تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
emulsioned
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsions
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
luminescence
U
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
maneuvering vent
U
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
blast valve
U
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
metamer
U
جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
deflation port
U
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
vent valve
U
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
variable incidence
U
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
antimatter
U
جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
jet propulsion
U
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
variable pitch
U
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
acetolysis
U
تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
bow wave
U
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
isomer
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
nucleole
U
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
similar to that
U
شبیه به ان
similar
U
شبیه
simile
U
شبیه
more like;most like
U
شبیه تر
nearer
U
شبیه
quasi
U
شبیه
personator
U
شبیه
similiar
U
شبیه
simulant
U
شبیه
analogous
U
شبیه
similes
U
شبیه
anthoid
U
شبیه به گل
pygidial
U
شبیه دم
luteous
U
شبیه گل
makes
U
شبیه
make
U
شبیه
papilionaceous
U
شبیه
feathery
U
شبیه به پر
near
U
شبیه
imitations
U
شبیه
alike
<adj.>
U
شبیه
nearest
U
شبیه
similar
<adj.>
U
شبیه
medals
U
شبیه
womanlike
U
شبیه زن
medal
U
شبیه
nears
U
شبیه
nearing
U
شبیه
neared
U
شبیه
near-
U
شبیه
imitation
U
شبیه
related
<adj.>
U
شبیه
like
<adj.>
U
شبیه
wifelike
U
شبیه زن
akin
<adj.>
U
شبیه
rooty
U
شبیه ریشه
adrenergic
U
شبیه ادرنالین
scotic
U
شبیه اسکاتلندیها
chochleate
U
شبیه صدف
cattiest
U
شبیه گربه
image
U
شبیه سازی
chylaceous
U
شبیه کیلوس
nebulous
U
شبیه سحاب
stellar
U
شبیه ستاره
aliform
U
شبیه بال
alkaloid
U
شبیه قلیا
butyraceous
U
شبیه کره
catty
U
شبیه گربه
sagittate
U
شبیه تیر
carinal
U
شبیه زورق
citied
U
شبیه شهر
berrylike
U
شبیه توت
cervine
U
شبیه گوزن
cattier
U
شبیه گربه
images
U
شبیه سازی
chartaceous
U
شبیه کاغذ
b
U
هرشکلی شبیه به B
assonant
U
شبیه در صدا
argillaceous
U
شبیه خاک رس
screwlike
U
شبیه اچار
simulated
U
شبیه ساخته
sculpturesque
U
شبیه مجسمه
liked
U
شبیه همچون
like
U
شبیه همچون
airily
U
شبیه هوا
alike
U
شبیه یکسان
whippy
U
شبیه شلاق
soupy
U
شبیه ابگوشت
astral
U
شبیه ستاره
bovine
U
شبیه گاو
spathulate
U
شبیه مرهم کش
spatulate
U
شبیه مرهم کش
wavelike
U
شبیه موج
likes
U
شبیه همچون
snuffy
U
شبیه انفیه
semblable
U
شباهت شبیه
shrubby
U
شبیه بوته
simulant of
U
مانند شبیه
woodsy
U
شبیه چنگل
sloughy
U
شبیه دله
popish
U
شبیه کاتولیک
adenoidal
U
شبیه غده
asteroid
U
شبیه ستاره
asteroids
U
شبیه ستاره
liker to god than man
U
شبیه تر بخداتاادم
snakelike
U
شبیه مار
waterish
U
هر چیزی شبیه اب
more like;most like
U
شبیه ترین
panduriform
U
شبیه ویولون
palmate
U
شبیه پنجه
ichthyoid
U
شبیه ماهی
phylloid
U
شبیه برگ
henny
U
شبیه بمرغ
haemoid
U
شبیه خون
haematoid
U
شبیه بخون
grapy
U
شبیه انگور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com