Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
ground
U
تماس دادن توپ با زمین
re axtent
U
تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
ground stroke
U
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
full toss
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
first down
U
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
punts
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
split lean
U
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
full pitch
U
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
punted
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
punt
U
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
ground zero
U
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین
ditched
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
mobile warfare
U
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
acre
U
برای سنجش زمین
acres
U
برای سنجش زمین
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
difficult terrain
U
زمین مشکل برای عبور
cavaizion
U
[حفر زمین برای سرداب]
cavation
U
[حفر زمین برای سرداب]
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
soil improvement
U
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
this ground rides soft
U
این زمین برای سواری نرم است
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
bow line
U
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
basket hanger
U
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
U
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
chute
U
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes
U
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chop
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
golf cart
U
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
lagged
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acres
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
lags
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acre
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
lag
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
hp laserjet
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
Hewlett Packard
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
Hewlett Packard LaserJet
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
descentheight
U
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
dimple
U
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimples
U
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
In this contract , there are no loopholes for either party .
U
دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
unilateral contract
U
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
cultivation
U
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
contracting parties
U
طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
prize fighting
U
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
grazes
U
زمین
tellus
U
زمین
lackland
U
بی زمین
geodetically
U
زمین
grazed
U
زمین
acre
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
acres
U
زمین
cinder track
U
زمین دو
cinder tracks
U
زمین دو
earthing
U
زمین
real estate
U
زمین
floor
U
کف زمین
ground
U
: زمین
ground
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
soil
U
زمین
land n
U
زمین
this earthly round
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
floor
U
کف زمین
soiling
U
زمین
graze
U
زمین
rooter
U
زمین کن
soils
U
زمین
ground
U
کف زمین
aerospace
U
جو زمین
norland
U
زمین
fields
U
زمین
field
U
زمین
globe
U
زمین
fielded
U
زمین
domain
U
زمین
floored
U
کف زمین
domains
U
زمین
earth
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
ground line
U
خط زمین
land
U
زمین
terrain
U
زمین
globes
U
زمین
floors
U
کف زمین
earths
U
زمین
loose ground
U
زمین سست
mid court
U
وسط زمین
terrain
U
زمین عملیات
boggy
U
زمین باطلاقی
grass
U
زمین چمن
banquet
U
زمین بلند
grasses
U
زمین چمن
earth crust
U
پوسته زمین
earth current
U
برق زمین
fault
U
شکست زمین
faulted
U
شکست زمین
to go to grass
U
زمین خوردن
upland
U
زمین بلند
quick ground
U
زمین سست
earth's attraction
U
ربایش زمین
earth's axis
U
محور زمین
earth terminal
U
ترمینال زمین
earth's crust
U
پوسته زمین
earth socket
پریز زمین
earth science
U
زمین شناسی
banquette
U
زمین بلند
earthing
U
اتصال زمین
earth excavating
U
حفاری زمین
faults
U
شکست زمین
earth electrode
U
الکترد زمین
cadastral survey
U
ممیزی زمین
sidelined
U
خط کنار زمین
predial or prae
U
وابسته به زمین
sidelining
U
خط کنار زمین
planned chart
U
کروکی زمین
site building
U
زمین زیربنا
landed
U
زمین دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com