English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pot U هرچیز برجسته ودیگ مانند
pots U هرچیز برجسته ودیگ مانند
potting U هرچیز برجسته ودیگ مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shelf U هرچیز تاقچه مانند
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
anything U هرچیز
anyone U هرچیز
pair U هرچیز دو جزئی
pads U هرچیز نرم
pad U هرچیز نرم
flip side U پشت هرچیز
minim U هرچیز کوچک
apiece U هرچیز هریک
minims U هرچیز کوچک
platter U هرچیز پهن
platters U هرچیز پهن
three decker U هرچیز سه طبقهای یا سه لایهای
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
flip side U بخش ثانوی هرچیز
mixed bag U هرچیز قاتی پاتی
rib U هرچیز شبیه دنده
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
signal U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
signaled U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
pickup U هرچیز انتخاب شده اشنایی تصادفی
chargers U دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
charger U دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
behemoth U کرگدن هرچیز عظیم الجثه و نیرومند
everything is good in its season <proverb> U گویند که هرچیز به هنگام خوش است
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
bobtail U اسب یا سگ دم کل هرچیز ناقص یامختصر شده ادم مهمل
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
ballast U هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pike U نوک نیزه هرچیز نوک تیز
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
dud U ترقه خراب هرچیز خراب
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
striking U برجسته
pre-eminent U برجسته
raised U برجسته
dominant U برجسته
conspicuous U برجسته
noted U برجسته
torose U برجسته
overriding U برجسته
outstandingly U برجسته
stereometric U خط برجسته
stereometric U برجسته
outstanding U برجسته
eminent U برجسته
strikingly U برجسته
starring U برجسته
mainlining U برجسته
illustrous U برجسته
in relief U برجسته
distinguished U برجسته
kenspeckle U برجسته
laureate U برجسته
salient U برجسته
illustrious U برجسته
rilievo U برجسته
cordon bleu U برجسته
prosilient U برجسته
relievo U برجسته
primes U برجسته
primed U برجسته
prime U برجسته
crowned U برجسته
masterwork U برجسته
convex U برجسته
par excellence U برجسته
predominant U برجسته
of d. U برجسته
mainline U برجسته
mainlines U برجسته
pre eminent U برجسته
mainlined U برجسته
staring U برجسته
prominent U برجسته
ridged U برجسته
illustrated U برجسته
relief emboss U برجسته
feat U کار برجسته
bossed U ارباب برجسته
bas-relief U نقش کم برجسته
swelled U برجسته شیک
feats U کار برجسته
swell U برجسته شیک
embossed U برجسته شده
swells U برجسته شیک
aegicranium U آذین برجسته سر
aegicrane U آذین برجسته سر
raised figure طرح برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
bossing U ارباب برجسته
bosses U ارباب برجسته
acrography U گچ کاری برجسته
boss U ارباب برجسته
topography U برجسته نگاری
premiering U هنرپیشه برجسته
premieres U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
premiere U هنرپیشه برجسته
predominantly U بطور برجسته
bas-reliefs U نقش کم برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
bas relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
humdingers U تفوق برجسته
distinguished U برجسته مهم
contour U نقشه برجسته
eminently U بطور برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
premier U هنرپیشه برجسته
cordon bleu U آدم برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
effigy U تصویر برجسته
effigies U تصویر برجسته
milestones U مرحله برجسته
milestone U مرحله برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
personages U شخص برجسته
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
saleint U برجسته چشمگیر
stereoscopic U برجسته بینی
magnific U معروف برجسته
projects U برجسته بودن
projected U برجسته بودن
project U برجسته بودن
emboss U برجسته کردن
stereoscopic U برجسته بین
egregious U برجسته نمایان
stereoscopics U برجسته نمایی
drop shadow U سایه برجسته
tyupical U نوبهای برجسته
humdinger U تفوق برجسته
mezzo rillievo U نیم برجسته
fash butt welding U جوش برجسته
saleintiant U برجسته چشمگیر
mezzo relief U نیم برجسته
half relief U نیم برجسته
smatt U برجسته زیرکانه
personage U شخص برجسته
high relief U نقوش برجسته
signally U بطور برجسته
stand out U برجسته بودن
signalize U برجسته کردن
front face U سطح برجسته
affigy U تصویر برجسته
illustriously U برجسته وار
stand out U برجسته عالی
in relief U بطور برجسته
salient pole U قطب برجسته
laureatel U شاعر برجسته
relievo U برجسته کاری
stucco relief U گچبریهای برجسته
contour map U نقشه برجسته
raised shoulder U شانه برجسته
palmy U برجسته کامیاب
to make one's mark U برجسته شدن
anaglyph U تزئینات برجسته
embossed alphabet U الفبای برجسته
projection welding U جوش برجسته
to put forward U برجسته نمودارکردن
to stand out U برجسته بودن
topographic map U نقشه برجسته
bas relif U نقش کم برجسته
basso relief U برجسته کوتاه
notbility U شخص برجسته
alto relievo U برجسته بلند
relief map U نقشه برجسته
relief U برجسته کاری
bas-relief U برجسته کاری
anaglyph U حجاری برجسته
bas relif U نقوش برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
relief U حجاری برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
leading U عمده برجسته
brocade U پارچه ابریشمی گل برجسته
bank U قسمت برجسته سر پیچ
biggest U ستبر ادم برجسته
snarling U بغرنجی برجسته کردن
snarled U بغرنجی برجسته کردن
bigger U ستبر ادم برجسته
snarls U بغرنجی برجسته کردن
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
relief map U نقشه برجسته نما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com