Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
what have you
<idiom>
U
هرچیزی که شخص میخواهد و دوست دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
music to one's ears
<idiom>
U
صدایی که شخص دوست دارد بشنود
She loves him in spite lf sll his faults .
U
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
show one's (true) colors
<idiom>
U
نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
After dinner he likes to retire to his study.
U
پس از شام او
[مرد]
دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
A friend in need is a friend indeed..
<proverb>
U
دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
what is he seeking?
U
چه میخواهد
he wants the stick
U
چوب میخواهد
who wants me?
U
که مرا میخواهد ببیند
i f.like doing it
U
دلم میخواهد که ان کار رابکنم
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
would be
U
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would-be
U
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
doctrinaire
U
کسیکه نظریات واصول خود رابدون توجه به مقتضیات میخواهد اجرا کند
turnstiles
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
aught
U
هرچیزی
palms
U
کف هرچیزی پهنه
palm
U
کف هرچیزی پهنه
loose ends
U
انتهای شل هرچیزی
crown
U
بالای هرچیزی
crowns
U
بالای هرچیزی
loose end
U
انتهای شل هرچیزی
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
the weather inclines to fair
U
هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
rattail
U
هرچیزی شبیه دم موش
button
U
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
U
هرچیزی شبیه دکمه
shoulders
U
هرچیزی شبیه شانه
rind
U
پوسته بیرونی هرچیزی
sheeting
U
هرچیزی بشکل ورقه
shoulder
U
هرچیزی شبیه شانه
shouldered
U
هرچیزی شبیه شانه
shouldering
U
هرچیزی شبیه شانه
w
U
هرچیزی بشکل حرف w
petticoat
U
هرچیزی شبیه شلیته
petticoats
U
هرچیزی شبیه شلیته
blade
U
هرچیزی شبیه تیغه
steelyard
U
هرچیزی شبیه قپان
rinds
U
پوسته بیرونی هرچیزی
buttoning
U
هرچیزی شبیه دکمه
broadsides
U
سطح پهن هرچیزی
cores
U
مغز ودرون هرچیزی
core
U
مغز ودرون هرچیزی
nates
U
هرچیزی شبیه کفل
knife-edges
U
لبه تیز هرچیزی
broadside
U
سطح پهن هرچیزی
knife-edge
U
لبه تیز هرچیزی
knife edge
U
لبه تیز هرچیزی
spools
U
هرچیزی شبیه قرقره
spool
U
هرچیزی شبیه قرقره
spindle
U
هرچیزی شبیه دوک
spindles
U
هرچیزی شبیه دوک
I am done with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am
[have]
finished with you.
U
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
crumb
U
هرچیزی شبیه خرده نان
crumbs
U
هرچیزی شبیه خرده نان
blinds
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
blinded
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
facture
U
عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
boat
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
boats
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
blind
U
هرچیزی که مانع عبورنور شود
backboard
U
تخته یا صفحهء پشت هرچیزی
bonnets
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
bonnet
U
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
blazing star
U
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
bolus
U
قطعه کوچک وگردی از هرچیزی
insigne
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
anathema
U
هرچیزی که مورد لعن واقع شود
stirrup
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
stirrups
U
هرچیزی شبیه رکاب استخوان رکابی
bond
U
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
insignia
U
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
world is one's oyster
<idiom>
U
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
suit yourself
U
هر چه دلتان میخواهد بکنید من چه میدانم چه بکنید
tub
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tubs
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
lancets
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
in the clear
<idiom>
U
رها از هرچیزی که موجب حرکت یا دیدمشکل شود
lancet
U
هرچیزی شبیه نیشتر پنجره نوک تیز
whiplashes
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
whiplash
U
هرچیزی شبیه شلاق ضربه یا تکان شلاقی
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
utilitarianism
U
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
c
U
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
skeins
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skein
U
کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
breasts
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
U
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
heart-to-hearts
U
دوست
chums
U
دوست
chum
U
دوست
allying
U
دوست
friendless
U
بی دوست
ally
U
دوست
heart to heart
U
دوست
heart-to-heart
U
دوست
amicable
U
دوست
schoolmates
U
دوست
leal
U
دوست
friend
U
دوست
dienophile
U
دی ان دوست
philogynist
U
زن دوست
philoginous
U
زن دوست
hydrophilic compound
U
اب دوست
buddy
U
دوست
bozo
U
دوست
friends
U
دوست
buddies
U
دوست
hydrophilic
U
اب دوست
unfriended
U
بی دوست
formalist
U
دوست
schoolmate
U
دوست
disliked
U
دوست نداشتن
crony
U
دوست صمیمی
cronies
U
دوست صمیمی
loyalist
U
دولت دوست
loyalists
U
دولت دوست
take kindly to
<idiom>
U
دوست داشتن
fraternizes
U
دوست بودن
humanitarian
U
بشر دوست
warlike
U
جنگ دوست
dislike
U
دوست نداشتن
fraternized
U
دوست بودن
disliking
U
دوست نداشتن
fraternize
U
دوست بودن
fraternising
U
دوست بودن
fraternises
U
دوست بودن
fraternised
U
دوست بودن
friends
U
دوست کردن
friend
U
دوست کردن
like
U
دوست داشتن
peaceable
U
صلح دوست
dislikes
U
دوست نداشتن
fraternizing
U
دوست بودن
unlovely
U
دوست نداشتنی
bibliophil
U
کتاب دوست
necrophilous
U
لاشه دوست
myrmecophilous
U
مورجه دوست
culturist
U
فرهگ دوست
dendrophilous
U
درخت دوست
dislikable
U
دوست نداشتنی
dislikeable
U
دوست نداشتنی
lithophilous
U
سنگ دوست
lipophilic
U
چربی دوست
negrophil
U
زنگی دوست
negrophil
U
سیاه دوست
nucleophile
U
هسته دوست
phihellenic
U
یونانی دوست
phiadelphian
U
نوع دوست
patiot
U
میهن دوست
oxyphile
U
اسید دوست
cater cousin
U
دوست صمیمی
oxyphil
U
اسید دوست
chessist
U
شطرنج دوست
ornithophilous
U
مرغ دوست
electrophile
U
الکترون دوست
kissing kind
U
باهم دوست
hand in glove
U
دوست یک دل ویکزبان
hand in glove
U
دوست همراز
heliophilous
U
افتاب دوست
hemophile
U
خون دوست
hydrophilic compound
U
ترکیب اب دوست
hydrophilic
U
ترکیب اب دوست
hydrophilic
U
اب دوست علاقمند به اب
humansit
U
انسان دوست
hand and glove
U
دوست همراز
hand and glove
U
دوست یک دل ویکزبان
halophilous
U
نمک دوست
francophil
U
فرانسه دوست
francophile
U
فرانسه دوست
friendly state
U
کشور دوست
gallophile
U
فرانسه دوست
germanophil
U
المان دوست
isophilic
U
همجنس دوست
intimado
U
دوست صمیمی
hail fellow
U
دوست صمیمی
humnanist
U
همنوع دوست
pen pals
U
دوست مکاتبهای
likes
U
دوست داشتن
family man
U
زن و بچه دوست
careerists
U
حرفه دوست
careerist
U
حرفه دوست
hydrophile
U
اب دوست علاقمند به اب
zoophilous
U
حیوان دوست
zoophilic
U
حیوان دوست
xenophile
U
بیگانه دوست
liked
U
دوست داشتن
sporting
U
بازی دوست
family men
U
زن و بچه دوست
pen pals
U
دوست قلمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com