Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
apprehension
U
هراس دستگیری
apprehensions
U
هراس دستگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distraint
U
دستگیری
captures
U
دستگیری
capturing
U
دستگیری
apprehension
U
دستگیری
apprehensions
U
دستگیری
charities
U
دستگیری
charity
U
دستگیری
seizure
U
دستگیری
seizures
U
دستگیری
capture
U
دستگیری
arrests
U
دستگیری
arrest
U
دستگیری
arrested
U
دستگیری
welfarism
U
دستگیری از بینوایان
money box
U
صندوق دستگیری
in aid of
U
برای دستگیری
captures
U
دستگیر کردن دستگیری
capture
U
دستگیر کردن دستگیری
capturing
U
دستگیر کردن دستگیری
feeze
U
هراس
alarm
U
هراس
alarmed
U
هراس
alarmingly
U
هراس
alarms
U
هراس
undeterred
<adj.>
U
بی هراس
phobias
U
هراس
phobia
U
هراس
funk
U
هراس
eleemosinary relief
U
دستگیری خیر خواهانه یامجانی
phobic reactions
U
واکنشهای هراس
feared
U
هراس ترسیدن
dreaded
<adj.>
U
پر از احساس هراس
Don't panic!
U
هراس نکن!
fright
U
هراس وحشت
shocks
U
هراس ناگهانی
shocked
U
هراس ناگهانی
shock
U
هراس ناگهانی
scaring
U
هراس کردن
scares
U
هراس کردن
scared
U
هراس کردن
fears
U
هراس ترسیدن
fearing
U
هراس ترسیدن
fear
U
هراس ترسیدن
frights
U
هراس وحشت
scare
U
هراس کردن
alarmism
U
هراس افرینی
alarum
U
اشوب هراس
cuse of a
U
مایه هراس
basophobia
U
هراس از ایستادن
malicious prosecution
U
پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
basophobia
U
هراس ازراه رفتن
erythrophobia
U
هراس از سرخ شدن
agoraphobia
U
هراس از مکانهای باز
claustrophobia
U
هراس از مکانهای بسته
xenoglossophobia
U
هراس از زبانهای بیگانه
welfare state
U
کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
out relief
U
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
amaxophobia
U
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
aichmophobia
U
هراس از اشیای نوک تیز
panicking
U
هراس وحشت زده کردن
panic
U
هراس وحشت زده کردن
panicked
U
هراس وحشت زده کردن
evasion and scape
U
تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
apprehensiveness
U
هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
to keep somebody in suspense
<idiom>
U
کسی را در حالت هراس گذاشتن
[چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
caption
U
توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
captions
U
توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
assists
U
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assisted
U
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assist
U
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assisting
U
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com