Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
agoraphobia
U
هراس از مکانهای باز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
claustrophobia
U
هراس از مکانهای بسته
Other Matches
training locations
U
مکانهای آموزشی
claustrophilia
U
میل به مکانهای بسته
agoraphobia
U
ترس از مکانهای شلوغ
assembly
U
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
push down stack
U
مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
cluster bombs
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
clusters
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb
U
تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
heaps
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
quadratic quotient search
U
الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
heap
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaping
U
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
feeze
U
هراس
alarm
U
هراس
alarmed
U
هراس
alarmingly
U
هراس
alarms
U
هراس
phobias
U
هراس
phobia
U
هراس
undeterred
<adj.>
U
بی هراس
funk
U
هراس
cuse of a
U
مایه هراس
phobic reactions
U
واکنشهای هراس
scared
U
هراس کردن
dreaded
<adj.>
U
پر از احساس هراس
Don't panic!
U
هراس نکن!
shock
U
هراس ناگهانی
shocks
U
هراس ناگهانی
fright
U
هراس وحشت
apprehensions
U
هراس دستگیری
apprehension
U
هراس دستگیری
scaring
U
هراس کردن
scares
U
هراس کردن
scare
U
هراس کردن
fears
U
هراس ترسیدن
fearing
U
هراس ترسیدن
alarmism
U
هراس افرینی
alarum
U
اشوب هراس
feared
U
هراس ترسیدن
fear
U
هراس ترسیدن
frights
U
هراس وحشت
basophobia
U
هراس از ایستادن
shocked
U
هراس ناگهانی
basophobia
U
هراس ازراه رفتن
erythrophobia
U
هراس از سرخ شدن
xenoglossophobia
U
هراس از زبانهای بیگانه
amaxophobia
U
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
panicking
U
هراس وحشت زده کردن
panicked
U
هراس وحشت زده کردن
panic
U
هراس وحشت زده کردن
aichmophobia
U
هراس از اشیای نوک تیز
selenodesy
U
اندازه گیری مکانهای ماه یانقشه برداری محاسباتی کره ماه
apprehensiveness
U
هراس وسوسه- زود فهمی سرعت انتقال
to keep somebody in suspense
<idiom>
U
کسی را در حالت هراس گذاشتن
[چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com