Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terminal guidance
U
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
mace
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
beamrider
U
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
maces
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
inertial guidance
U
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
controlling
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
sprint
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
guidance
U
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
guided missiles
U
موشک هدایت شونده
guded missile
U
موشک هدایت شوند
guided missile
U
موشک هدایت شونده
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
cruise missiles
U
موشک هدایت شونده کروز
cruise missile
U
موشک هدایت شونده کروز
laser guidance
U
هدایت لیزری بمب یا موشک
pgm
U
نوعی موشک هدایت شونده
free rocket
U
موشک غیر هدایت شونده
nike ajax
U
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fighter direction
U
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
sparrow
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
pursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
bull pup
U
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
pseudopursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
sparrows
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
nike hercules
U
موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
proportional navigating
U
هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
falcons
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
guided missile cruiser
U
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
leading line
U
خط هدایت هواپیما
avigation
U
فن هدایت هواپیما
armstrong
U
سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
stellar guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
aircraft modification and control
U
کنترل و هدایت هواپیما
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
airmanship
U
متخصص در خلبانی و هدایت هواپیما
aircraft guide
U
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
vectored attacks
U
تک هدایت شده هواپیما به هدف
omnidirection range
U
سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
rudder
U
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
rudders
U
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
electronic navigation
U
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
homing phase
U
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
teleran
U
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
homing station
U
ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
radio approach
U
دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
conductance
U
ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
teleran system
U
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
rocketeer
U
هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
simulators
U
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulator
U
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
vectored attacks
U
تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
stages
U
مراحل مختلف یک موشک
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
aerodrome
U
فرودگاه هواپیما
aerodromes
U
فرودگاه هواپیما
port
U
فرودگاه هواپیما
landing
U
فرودگاه هواپیما
landings
U
فرودگاه هواپیما
departure air field
U
فرودگاه پرواز هواپیما
total conductivity
U
هدایت کل
navigator
U
هدایت گر
leading
U
هدایت
lead
U
هدایت
leads
U
هدایت
conductance
U
هدایت
navigators
U
هدایت گر
steerage
U
هدایت
conduction
U
هدایت
transduction
U
هدایت
guidance
U
هدایت
direction
U
هدایت
gates
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate
U
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
directs
U
هدایت کردن
dirigible
U
قابل هدایت
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
direction
U
هدایت رهبری
navigating
U
هدایت کردن
navigates
U
هدایت کردن
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electron conduction
U
هدایت الکترون
image line
U
هدایت تصویر
conduction
U
هدایت گرم
directed
U
هدایت کردن
conducts
U
هدایت کردن
ionic conduction
U
هدایت یونی
joystick
U
سکان هدایت
undirected
U
هدایت نشده
joysticks
U
سکان هدایت
steering
U
هدایت کردن
vee guideways
U
مسیر هدایت "وی "
direct
U
هدایت کردن
conduction
U
هدایت تنظیم
navigated
U
هدایت کردن
hydraulic conductivity
U
هدایت ابی
navigate
U
هدایت کردن
heat conduction
U
هدایت حرارتی
guide
U
هدایت کردن
guided
U
هدایت کردن
guides
U
هدایت کردن
guide way
U
مسیر هدایت
heat conductivity
U
هدایت حرارتی
fire direction
U
هدایت اتش
superconductivity
U
فوق هدایت
cons
U
هدایت کردن
managements
U
هدایت یا سازماندهی
canalization
U
هدایت در مسیر
management
U
هدایت یا سازماندهی
conning
U
هدایت کردن
conned
U
هدایت کردن
con
U
هدایت کردن
conducting
U
هدایت کردن
conveyed
U
هدایت کردن
conveying
U
هدایت کردن
templates
U
ریل هدایت
template
U
ریل هدایت
conductibility
U
قابلیت هدایت
conveys
U
هدایت کردن
admittance
U
هدایت فاهری
steerable
U
هدایت کردنی
conductible
U
قابل هدایت
conductance
U
میزان هدایت
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
convey
U
هدایت کردن
afferent transmission
U
هدایت اورانی
bus bar line
U
سیم هدایت
operating stand
U
اطاق هدایت
directors
U
هدایت کننده
director
U
هدایت کننده
afferent conduction
U
هدایت اورانی
rede
U
هدایت کردن
enlightened
U
هدایت شده
commutate
U
هدایت وتغییر
conduction velocity
U
سرعت هدایت
conning tower
U
برج هدایت
conductivity
U
ضریب هدایت
conducted
U
هدایت کردن
directing
U
هدایت کردن
leading marks
U
نشانههای هدایت
convect
U
هدایت کردن
conduct
U
هدایت کردن
conductivity
U
قابلیت هدایت
conductive
U
قابل هدایت
stream line
U
خط هدایت جریان
directed net
U
شبکه هدایت شده
channelising island
U
سکوی هدایت کننده
diathermacy
U
خاصیت هدایت گرما
absolute joystick
U
سکان هدایت مطلق
conducted
U
هدایت کردن بردن
directing staff
U
ستاد هدایت کننده
fire direction net
U
شبکه هدایت اتش
traffics
U
تجارت هدایت شده
trafficking
U
تجارت هدایت شده
bell's bund
U
دیوار هدایت کننده اب
conducting
U
هدایت کردن بردن
trafficked
U
تجارت هدایت شده
traffic
U
تجارت هدایت شده
directed exercise
U
تمرین هدایت شده
fire direction center
U
مرکز هدایت اتش
conduct
U
هدایت کردن بردن
conducting staff
U
ستاد هدایت کننده
conduction
U
رسانش الکتریکی هدایت
ballistic director
U
هدایت کننده بالیستیکی
conductivity
U
ضریب هدایت یا انتشار
conductibility
U
ضریب هدایت مخصوص
directional
U
وابسته به راهنمایی و هدایت
direction center
U
مرکز هدایت عملیات
conductance
U
مقدار هدایت واقعی
direction
U
مسیر هدایت کردن
current carring
U
انتقال یا هدایت جریان
conduct grade
U
درجه هدایت یک ماده
barrel
U
وفیفه هدایت در یک ترمینال
barrels
U
وفیفه هدایت در یک ترمینال
fire direction
U
هدایت کردن اتش
fire control
U
کنترل یا هدایت اتش
dredging ladder
U
هدایت کننده سطل
tactical control
U
کنترل و هدایت تاکتیکی
lead
U
سیر هدایت الکتریکی
magnetic permeance
U
مقدار هدایت مغناطیسی
leads
U
سیر هدایت الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com