Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
conductor
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductors
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
nonsparking
U
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
Other Matches
insulate
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
U
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
conductor rail
U
ریل هادی شمش هادی
shield
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
U
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
photoconductive
U
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
electricity
U
الکتریسیته
creepage
U
مد الکتریسیته
electric current
U
جریان الکتریسیته
electrostatics
U
الکتریسیته ساکن
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
induced electricity
U
الکتریسیته القائی
inductive capacity
U
ثابت دی الکتریسیته
voltage source
U
منبع الکتریسیته
brain potential
U
الکتریسیته مغز
positive electricity
U
الکتریسیته مثبت
negative electricity
U
الکتریسیته منفی
nuclear electricity
U
الکتریسیته هستهای
animal electricity
U
الکتریسیته بدن
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
electro physic
U
فیزیک الکتریسیته
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
static electricity
U
الکتریسیته ساکن
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
electrical
U
مر بوط به الکتریسیته
electric generator
U
مولد الکتریسیته
piezo electric effect
U
اثر پیزو- الکتریسیته
hot-wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring
U
سیم حاوی الکتریسیته
magnetoelectric
U
مربوط به الکتریسیته القایی
hot-wires
U
سیم حاوی الکتریسیته
generators
U
وسیله تولید الکتریسیته
hot wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
electrometer valve
U
لامپ الکتریسیته سنج
hot-wired
U
سیم حاوی الکتریسیته
electrometer tule
U
لامپ الکتریسیته سنج
coulomb
U
واحد اندازه الکتریسیته
generator
U
وسیله تولید الکتریسیته
insulator
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
polar
U
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
replenishing
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
phase difference
U
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
replenishes
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenish
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
insulators
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
ribbon switch
U
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
static
U
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
watt
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
watts
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
galvanism
U
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
inductivity
U
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electrostatic charge
U
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
ieee
U
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
IEC connector
U
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
three pin plug
U
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
iee /s 00
U
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
lead
U
هادی
guided
U
هادی
guide
U
هادی
leads
U
هادی
steerer
U
هادی
electric conductor
U
هادی
conductors
U
هادی
ductile
U
هادی
director
U
هادی
leading line
U
خط هادی
directors
U
هادی
cable
U
هادی
cabled
U
هادی
directorial
U
هادی
conductor
U
هادی
guides
U
هادی
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
monitor
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
light guide
U
هادی نور
semicinductor
U
نیمه هادی
directing staff
U
ستاد هادی
heat conductor
U
هادی حرارت
internal conductor
U
سیم هادی
semi conductor
U
نیمه هادی
light pipe
U
هادی نور
conductor resistance
U
مقاومت هادی
wireway
U
سیم هادی
conductor rail
U
شینه هادی
conductor current
U
جریان هادی
light quide
U
هادی نور
conductive silver
U
نقره هادی
conducting staff
U
ستاد هادی
single conductor
U
هادی تک رشتهای
vascular tissue
U
بافت هادی
solid state
U
نیمه هادی
single core
U
هادی تک رشتهای
superconducter
U
مافوق هادی
guide bank
U
دیوار هادی سد
guide flag
U
پرچم هادی
electric conductor
U
هادی برق
twin conductor
U
هادی دوبل
valve guide
U
هادی سوپاپ
guide vane
U
تیغه هادی
dredging ladder
U
هادی سطل
directrix
U
هادی خط راهنما
ideal conductor
U
هادی ایده ال
director sight
U
دوربین هادی
noninductive
U
غیر هادی
directress
U
هادی خط راهنما
leads
U
غلاف هادی
conductor
U
سیم هادی
conductors
U
هادی رسانا
conductors
U
سیم هادی
leads
U
سبقت هادی
leads
U
کابل هادی
duct
U
لوله هادی
lizard
U
بند هادی
lizards
U
بند هادی
superconductor
U
فوق هادی
lead
U
کابل هادی
lead
U
غلاف هادی
circuit line
U
هادی جریان
bus bar
U
ریل هادی
water main
U
لوله هادی اب
superconductors
U
فوق هادی
water mains
U
لوله هادی اب
conductor
U
هادی رسانا
lead
U
سبقت هادی
lead in
U
مدار هادی اشتعال
insulated conductor
U
هادی عایق شده
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
n type semiconductor
U
نیمه هادی نوع N
polestar
U
هادی مورد توجه
gallium arsenide
U
قطعه نیمه هادی
port
U
شیار هادی دهانه
ohmage
U
مقاومت هادی برق
nonconductor
U
جسم غیر هادی
p type semiconductor
U
نیمه هادی نوع "پی "
semiconductor memory
U
حافظه نیمه هادی
solid state cartridge
U
کارتریج نیمه هادی
nozzle guide vane
U
تیغههای هادی یا راهنما
wire
U
هادی فلزی نازک
superconducting computers
U
کامپیوترهای مافوق هادی
current carring wire
U
سیم هادی جریان
wires
U
هادی فلزی نازک
semiconductor storage
U
حافظه نیمه هادی
photovoltaic cell
U
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
isolation
U
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
wave guide
U
هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
conductor
U
وسیله هادی اجرا کننده
guides post
U
نفر هادی مستقر شوید
conductors
U
وسیله هادی اجرا کننده
integrate semiconductor circuit
U
مدار نیمه هادی مجتمع
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
solid-state
U
مربوط به وسایل نیمه هادی
quadrattrix
U
راهنمای تربیع منحنی هادی
photoconductor
U
هادی حساس نسبت به نور
doubled
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
currents
U
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
low gap semiconductor
U
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
double
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled up
U
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
conductors
U
هادی جریان برق رشته سیم
current
U
حرکت قط عات بار دار در یک هادی
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
diathermic
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
diathermanous
U
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
conductor
U
هادی جریان برق رشته سیم
transistor
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
randomly
U
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
random
U
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
wafer
U
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
leader
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
bathyconductograph
U
وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com