Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
well doing
U
نیکو کار درست کردار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
good
U
نیکو
seely
U
نیکو
Good morning
U
بامدادان نیکو
rightteous
U
نیکو کار
gospel
U
مژده نیکو
gospels
U
مژده نیکو
upright
U
نیکو کار
of a good mould
U
نیکو سرشت
Good night
U
شامگاهان نیکو
premium
U
پاداش نیکو
premiums
U
پاداش نیکو
righteous
U
نیکو کار
good deeds
U
افکار نیکو
well doer
U
ادم نیکو کار
well conditioned
U
دارای اخلاق نیکو
to throw cold water on
U
نیکو ندانستن وناچیزشمردن
Whatever comes from a friend is good .
<proverb>
U
هر چه از دوست رسد نیکو است .
well conditioned
U
نیکو خصال دارای صفات حسنه
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
exploit
U
کردار
exploiting
U
کردار
deed
U
کردار
exploits
U
کردار
conducts
U
کردار
deeds
U
کردار
conation
U
کردار
act
U
کردار
acted
U
کردار
actions
U
کردار
karma
U
کردار
conduct
U
کردار
conducted
U
کردار
conducting
U
کردار
action
U
کردار
economic behaviour
U
کردار اقتصادی
ethology
U
کردار شناسی
issues
U
کردار اولاد
issued
U
کردار اولاد
issue
U
کردار اولاد
ethologist
U
کردار شناس
Utopia
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopias
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
jests
U
کردار طعنه زدن
iniquitous deeds
U
کردار زشت یا شریرانه
jest
U
کردار طعنه زدن
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
Actions speak louder than words .
U
دو صد گفته چونیم کردار نیست
amnestic apraxia
U
کردار پریشی یاد زدایشی
to suit the action to the word
U
کردار راباگفتاروفق دادن گفتن وکردن
gaffe
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
faux pas
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing blunder
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
embarrassing clanger
[British E]
U
اشتباه در گفتار یا کردار در جمعی از مردم
mind your p's and qs
U
در گفتار و کردار خود بهوش باشید
action speaks louder than words
<proverb>
U
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
to change somebody's ways
U
رفتار و کردار کسی را کاملا تغییر دادن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
euphemisms
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemism
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
deed
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deeds
U
در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
euphemize
U
استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
practice makes perfect
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
practice makes perfect
<proverb>
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
Quite
[so]
!
U
درست!
straight
U
درست
smack dab
U
درست
valid
U
درست
orthographically
U
درست
convenient
<adj.>
U
درست
out and out
U
درست
out-and-out
U
درست
incorrect
U
نا درست
right as nails
U
درست
conscionable
U
درست
right as a trivet
U
درست
straightforward
U
درست
functional
<adj.>
U
درست
straightest
U
درست
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
درست
by the square
U
درست
by fits and starts
U
درست
right as a trivet
U
تن درست
straighter
U
درست
practicable
<adj.>
U
درست
entire
U
درست
orthodox
U
درست
legitimate
U
درست
legitimated
U
درست
legitimates
U
درست
legitimating
U
درست
perfect
U
درست
purposive
<adj.>
U
درست
suitable
<adj.>
U
درست
useful
<adj.>
U
درست
perfected
U
درست
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
درست
perfecting
U
درست
just
U
درست
proper
U
درست
corrects
U
درست
Am I not right?dont you agree with me ?
U
درست می گه یا نه ؟
whole
U
درست
correcting
U
درست
correct
U
درست
practical
<adj.>
U
درست
veracious
U
درست
purpose-built
<adj.>
U
درست
purposeful
<adj.>
U
درست
perfects
U
درست
in order
U
درست
true
<adj.>
U
درست
in a entireness of state
U
درست
properly
U
درست
well advised
U
درست
truer
U
درست
true
U
درست
real
<adj.>
U
درست
right
U
درست
proper
<adj.>
U
درست
plain dealing
U
درست
righted
U
درست
exacted
U
درست
incorrupt
U
درست
sock
U
درست
legitimately
U
درست
inviolate
U
درست
genuine
U
درست
authentic
U
درست
exactly
U
درست
integral
U
درست
truest
U
درست
aright
U
درست
exacts
U
درست
indefectible
U
درست
exact
U
درست
clearest
U
درست
correct
<adj.>
U
درست
accurate
[correct]
<adj.>
U
درست
even
U
هم درست
clears
U
درست
accurate
U
درست
clear
U
درست
righting
U
درست
clearer
U
درست
exact
<adj.>
U
درست
misunderstand
U
درست نفهمیدن
integers
U
عدد درست
misunderstands
U
درست نفهمیدن
misunderstood
U
درست نفهمیدن
builds
U
درست کردن
misapprehends
U
درست نفهمیدن
concocts
U
درست کردن
concocting
U
درست کردن
misapprehending
U
درست نفهمیدن
concocted
U
درست کردن
integer
U
چیز درست
integer
U
عدد درست
concoct
U
درست کردن
trims
U
درست کردن
trimmest
U
درست کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com