English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
banks U رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank U رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
mid- U نیمه
mid U نیمه
division line U خط نیمه
midnight U نیمه شب
in noon of night U در نیمه شب
part way U نیمه
semi U نیمه
moiety U نیمه
half deck U نیمه پل
semis U نیمه
stiffish U نیمه شق
semilustrous U نیمه درخشنده
midyear U نیمه سال
partial U نیمه کامل
midwatch U پاس نیمه شب
parboiled U نیمه پختن
inchoate U نیمه تمام
parboil U نیمه پختن
semiopaque U نیمه کدر
semiopaque U نیمه شفاف
midsummer U نیمه تابستان
semimobile U نیمه متحرک
parboiling U نیمه پختن
parboils U نیمه پختن
semiparasitic U نیمه انگلی
left heart U نیمه چپ قلب
semipermanent U نیمه جاودان
megrim U درد نیمه سر
middle watch U نگهبانی نیمه شب
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
partial fixing U نیمه گیرداری
partially hearing U نیمه شنوا
partially sighted U نیمه بینا
semiofficial U نیمه رسمی
semiformal U نیمه رسمی
semifluid U نیمه ابکی
drafts U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
draft U نیمه نهایی
preconscious U نیمه هشیار
subconscious U نیمه هشیار
subconscious U نیمه اگاه
semilog U نیمه لگاریتمی
subconsciously U نیمه هشیار
semiliquid U نیمه مایع
nocturn U عبادت نیمه شب
semilate U نیمه دیررس
semihard U نیمه محکم
semihard U نیمه سخت
semigloss U نیمه شفاف
semigloss U نیمه درخشان
subconsciously U نیمه اگاه
semifixed U نیمه ثابت
subsaline U نیمه شور
backcourt U نیمه دفاعی
before mid night U قبل از نیمه شب
brow ague U درد نیمه سر
shaly clay U رس نیمه بلوری
semivitrified U نیمه شیشهای
semi-finals U نیمه نهایی
semitropic U نیمه گرمسیری
semitransparent U نیمه شفاف
semitranslucent U نیمه شفاف
demigod U نیمه خدا
semitranslucent U نیمه کدر
semiterrestrial U نیمه خاکی
semi U نیمه تاحدی
semis U نیمه تاحدی
subovate U نیمه بیضی
subfossil U نیمه سنگواره
subarid U نیمه خشک
midway U نیمه راه
halvers U نیمه مشترک
halfway U نیمه راه
subadult U نیمه بالغ
subacute U نیمه حاد
subliminally U نیمه خوداگاه
subliminal U نیمه خوداگاه
solid state U نیمه هادی
semi finals U نیمه نهایی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
semisynthetic U نیمه مصنوعی
semi-conscious U نیمه هشیار
semi-conscious U نیمه بیهوش
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-final U نیمه نهایی
half way U نیمه راه
semi-precious U نیمه بهادار
semi-precious U نیمه گرانبها
half-mast U نیمه افراشتن
half-mast U نیمه افراشتگی
sub-tropical U نیمه حاره
underemployed U نیمه کار
half tracked U نیمه شنی
half time U نیمه بازی
semisolid U نیمه جامد
semiskilled U نیمه ماهر
semirigid U نیمه سخت
semireligious U نیمه مذهبی
foreconscious U نیمه هشیاری
semipublic U نیمه همگانی
semipro U نیمه حرفهای
semiprivate U نیمه خصوصی
half faced U نیمه کاره
half-timbered U نیمه چوبی
half loaded U سلاح نیمه پر
half mast high U نیمه افراشته
semipermeable U نیمه تراوا
quasi commercial U نیمه بازرگانی
quasi private U نیمه خصوصی
semi literate U نیمه نویسا
half U نیمه نخست
semiconscious U نیمه اگاه
dwarf wall U دیوار نیمه
semiconscious U نیمه بیهوش
semi independent U نیمه مستقل
semicinductor U نیمه هادی
semicrystalline U نیمه متبلور
semierect U نیمه ایستاده
semidomesticated U نیمه اهلی
semidome U نیمه گنبد
quasi public U نیمه دولتی
half-bat U آجر نیمه
semiconscious U نیمه هوشیار
semicolonial U نیمه مستعمره
first half U نیمه نخست
half-time U نیمه نخست
quasi concave U نیمه مقعر
semidivine U نیمه خدا
part-time U نیمه وقت
semifinal U نیمه نهایی
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
semicolonial U نیمه ازاد
half-column U نیمه ستون
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semierect U نیمه قائم
translucent U نیمه شفاف
semi conductor U نیمه هادی
quasi public U نیمه عمومی
semi trailer U نیمه یدک
semidetached U نیمه مجزا
aileron U نیمه لچکی
semidivine U نیمه الهی
aileron U نیمه سنتوری
semiactive U نیمه فعال
semicinductor U نیمه رسانا
semiaquatic U نیمه ابزی
semiarboreal U نیمه درختی
semiarid U نیمه خشک
semiautomatic U نیمه خودکار
part time U نیمه وقت
semicivilized U نیمه متمدن
semicrystalline U نیمه بلورین
semi skilled U نیمه ماهر
second half U نیمه دوم
semi official U نیمه رسمی
quasi convex U نیمه محدب
backcourt U نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
the small hours U ساعات بعد از نیمه شب
quasi convex function U تابع نیمه محدب
midyear U امتحان نیمه سال
quasi concave function U تابع نیمه مقعر
half-timbering U ساختمان نیمه چوبی
beauty sleep U خواب پیش از نیمه شب
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
halfway house U منزل نیمه راه
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
halfway houses U منزل نیمه راه
partial U نیمه کاره بخشی از
seminomad U مردم نیمه چادرنشین
half-mast U پرچم نیمه افراشته
semiautomatic U نیمه خود کار
semipermeable materials U مصالح نیمه تراوا
draft report U گزارش نیمه نهایی
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
half cloverload junction U چهارراه نیمه شبدری
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
semi killed steel U فولاد نیمه ارام
half way U واقع در نیمه راه
semipervious materials U مصالح نیمه تراوا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com