Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
semipro
U
نیمه حرفهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
occupational
U
حرفهای
professional
U
حرفهای
lifetimes
U
حرفهای
lifetime
U
حرفهای
professionals
U
حرفهای
pro-
U
حرفهای
pro
U
حرفهای
vocations
U
پیشهای حرفهای
vocation
U
پیشهای حرفهای
gladiator
U
بوکسور حرفهای
jargon
U
زبان حرفهای
big words
U
حرفهای گنده
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
professional code
U
ضوابط حرفهای
technologically
U
حرفهای صنعتی
professional status
U
پایگاه حرفهای
malpractices
U
کژکاری حرفهای
malpractice
U
کژکاری حرفهای
trade schools
U
مدرسه حرفهای
trade school
U
مدرسه حرفهای
gladiators
U
بوکسور حرفهای
vocational education
U
اموزش حرفهای
extra professional
U
خارج حرفهای
technological
U
حرفهای صنعتی
bailsman
U
ضامن حرفهای
training school
U
اموزشگاه حرفهای
vocational school
U
اموزشگاه حرفهای
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
hit men
U
آدم کش حرفهای
sweet nothings
U
حرفهای عاشقانه
professionalism
U
ورزش حرفهای
occupation disease
U
امراض حرفهای
hit man
U
آدم کش حرفهای
prizefighter
U
بوکسور حرفهای
hoofer
U
رقاص حرفهای
association for women in computing
U
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
old wives' tale
U
حرفهای خاله زنکی
jar ram molding machine
U
دستگاه قالبریزی حرفهای
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
laymen
U
شخص غیر حرفهای
layman
U
شخص غیر حرفهای
A lot of trite ( trivialities ) .
U
حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
old wives' tales
U
حرفهای خاله زنکی
all pro
U
تیم ستارههای حرفهای
professional workstation
U
ایستگاه کار حرفهای
divisions
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
miliaman
U
سرباز حرفهای یاپیمانی
lay
U
غیر حرفهای عامی
jockeys
U
اسب سوار حرفهای
jockey
U
اسب سوار حرفهای
division
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
lays
U
غیر حرفهای عامی
to i. from somebodies words
U
از حرفهای کسی استنباط کردن
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pro am
U
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
ranker
U
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
peizefight
U
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
That is unmitigated nonsense.
U
این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
taxi squad
U
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
tours
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
dilettantism
U
اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
tour
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
toured
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
touring
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
first class cricket
U
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
practitioners
U
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner
U
وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
semis
U
نیمه
division line
U
خط نیمه
mid-
U
نیمه
stiffish
U
نیمه شق
half deck
U
نیمه پل
mid
U
نیمه
in noon of night
U
در نیمه شب
moiety
U
نیمه
midnight
U
نیمه شب
semi
U
نیمه
part way
U
نیمه
afcet
U
la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
semi skilled
U
نیمه ماهر
semiaquatic
U
نیمه ابزی
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
quasi public
U
نیمه عمومی
semicolonial
U
نیمه ازاد
quasi public
U
نیمه دولتی
semicolonial
U
نیمه مستعمره
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semi literate
U
نیمه نویسا
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semiconscious
U
نیمه اگاه
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semiconscious
U
نیمه هوشیار
quasi private
U
نیمه خصوصی
midwatch
U
پاس نیمه شب
midyear
U
نیمه سال
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
partially sighted
U
نیمه بینا
semiactive
U
نیمه فعال
semiarboreal
U
نیمه درختی
semi conductor
U
نیمه هادی
semicivilized
U
نیمه متمدن
preconscious
U
نیمه هشیار
semiarid
U
نیمه خشک
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicinductor
U
نیمه هادی
quasi concave
U
نیمه مقعر
semi trailer
U
نیمه یدک
nocturn
U
عبادت نیمه شب
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
partial fixing
U
نیمه گیرداری
quasi convex
U
نیمه محدب
second half
U
نیمه دوم
semi independent
U
نیمه مستقل
semi official
U
نیمه رسمی
partially hearing
U
نیمه شنوا
semicinductor
U
نیمه رسانا
semihard
U
نیمه سخت
subsaline
U
نیمه شور
subovate
U
نیمه بیضی
subfossil
U
نیمه سنگواره
subarid
U
نیمه خشک
subadult
U
نیمه بالغ
subacute
U
نیمه حاد
solid state
U
نیمه هادی
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
semivitrified
U
نیمه شیشهای
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semitransparent
U
نیمه شفاف
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semitranslucent
U
نیمه کدر
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
half
U
نیمه نخست
half-timbered
U
نیمه چوبی
half-column
U
نیمه ستون
half-bat
U
آجر نیمه
dwarf wall
U
دیوار نیمه
aileron
U
نیمه لچکی
aileron
U
نیمه سنتوری
underemployed
U
نیمه کار
sub-tropical
U
نیمه حاره
semi-precious
U
نیمه گرانبها
semi-precious
U
نیمه بهادار
semi-final
U
نیمه نهایی
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
semi-conscious
U
نیمه هشیار
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
semisolid
U
نیمه جامد
semiskilled
U
نیمه ماهر
semigloss
U
نیمه درخشان
semiofficial
U
نیمه رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
semifluid
U
نیمه ابکی
semifixed
U
نیمه ثابت
semifinal
U
نیمه نهایی
semiopaque
U
نیمه کدر
semierect
U
نیمه قائم
semierect
U
نیمه ایستاده
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semidome
U
نیمه گنبد
semidivine
U
نیمه خدا
semidivine
U
نیمه الهی
semidetached
U
نیمه مجزا
semigloss
U
نیمه شفاف
semihard
U
نیمه محکم
semirigid
U
نیمه سخت
semireligious
U
نیمه مذهبی
semipublic
U
نیمه همگانی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
semipermeable
U
نیمه تراوا
semipermanent
U
نیمه جاودان
semiparasitic
U
نیمه انگلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com