English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inchoate U نیمه تمام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
Other Matches
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama U تمام نما اینه تمام نما
mid- U نیمه
midnight U نیمه شب
half deck U نیمه پل
semis U نیمه
division line U خط نیمه
semi U نیمه
part way U نیمه
mid U نیمه
stiffish U نیمه شق
moiety U نیمه
in noon of night U در نیمه شب
semi conductor U نیمه هادی
semicivilized U نیمه متمدن
semiautomatic U نیمه خودکار
semipro U نیمه حرفهای
semi independent U نیمه مستقل
subacute U نیمه حاد
semiaquatic U نیمه ابزی
semiarboreal U نیمه درختی
semiarid U نیمه خشک
solid state U نیمه هادی
semipermanent U نیمه جاودان
semipermeable U نیمه تراوا
shaly clay U رس نیمه بلوری
semiprivate U نیمه خصوصی
semivitrified U نیمه شیشهای
semiskilled U نیمه ماهر
semisynthetic U نیمه ترکیبی
semisolid U نیمه جامد
subconscious U نیمه اگاه
subconscious U نیمه هشیار
subconsciously U نیمه اگاه
subconsciously U نیمه هشیار
semirigid U نیمه سخت
semireligious U نیمه مذهبی
quasi private U نیمه خصوصی
semipublic U نیمه همگانی
semicinductor U نیمه رسانا
semicinductor U نیمه هادی
semitropic U نیمه گرمسیری
semitransparent U نیمه شفاف
semitranslucent U نیمه شفاف
semitranslucent U نیمه کدر
semiterrestrial U نیمه خاکی
semicolonial U نیمه مستعمره
semidivine U نیمه الهی
semidivine U نیمه خدا
parboil U نیمه پختن
semidome U نیمه گنبد
semidomesticated U نیمه اهلی
semierect U نیمه ایستاده
semierect U نیمه قائم
semifinal U نیمه نهایی
parboiled U نیمه پختن
semidetached U نیمه مجزا
partial U نیمه کامل
semiconscious U نیمه هوشیار
semicolonial U نیمه ازاد
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semiconscious U نیمه اگاه
semiconscious U نیمه بیهوش
semicrystalline U نیمه متبلور
midsummer U نیمه تابستان
semicrystalline U نیمه بلورین
semi literate U نیمه نویسا
parboiling U نیمه پختن
semifixed U نیمه ثابت
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
semilustrous U نیمه درخشنده
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
semimobile U نیمه متحرک
half-mast U نیمه افراشتگی
half-mast U نیمه افراشتن
semiopaque U نیمه شفاف
semiopaque U نیمه کدر
semiparasitic U نیمه انگلی
semilog U نیمه لگاریتمی
semiliquid U نیمه مایع
parboils U نیمه پختن
semifluid U نیمه ابکی
semiformal U نیمه رسمی
semiofficial U نیمه رسمی
semigloss U نیمه درخشان
semigloss U نیمه شفاف
semihard U نیمه سخت
semihard U نیمه محکم
semilate U نیمه دیررس
quasi convex U نیمه محدب
midwatch U پاس نیمه شب
semi U نیمه تاحدی
semi-precious U نیمه بهادار
semi-precious U نیمه گرانبها
sub-tropical U نیمه حاره
translucent U نیمه شفاف
semis U نیمه تاحدی
brow ague U درد نیمه سر
subliminal U نیمه خوداگاه
subliminally U نیمه خوداگاه
first half U نیمه نخست
half-time U نیمه نخست
half-timbered U نیمه چوبی
megrim U درد نیمه سر
left heart U نیمه چپ قلب
part-time U نیمه وقت
part time U نیمه وقت
semi-conscious U نیمه هشیار
semi-conscious U نیمه بیهوش
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-final U نیمه نهایی
halvers U نیمه مشترک
half way U نیمه راه
midway U نیمه راه
dwarf wall U دیوار نیمه
halfway U نیمه راه
half-bat U آجر نیمه
half-column U نیمه ستون
foreconscious U نیمه هشیاری
half U نیمه نخست
demigod U نیمه خدا
backcourt U نیمه دفاعی
before mid night U قبل از نیمه شب
aileron U نیمه لچکی
aileron U نیمه سنتوری
half tracked U نیمه شنی
half time U نیمه بازی
half mast high U نیمه افراشته
half loaded U سلاح نیمه پر
half faced U نیمه کاره
semi finals U نیمه نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
underemployed U نیمه کار
partial fixing U نیمه گیرداری
drafted U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
partially hearing U نیمه شنوا
partially sighted U نیمه بینا
semi skilled U نیمه ماهر
semi official U نیمه رسمی
preconscious U نیمه هشیار
subovate U نیمه بیضی
quasi public U نیمه دولتی
quasi public U نیمه عمومی
subsaline U نیمه شور
second half U نیمه دوم
quasi commercial U نیمه بازرگانی
quasi concave U نیمه مقعر
draft U نیمه نهایی
nocturn U عبادت نیمه شب
semisynthetic U نیمه مصنوعی
subadult U نیمه بالغ
semiactive U نیمه فعال
midyear U نیمه سال
subarid U نیمه خشک
semi trailer U نیمه یدک
subfossil U نیمه سنگواره
middle watch U نگهبانی نیمه شب
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
gallium arsenide U قطعه نیمه هادی
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
semiconductor device U دستگاه نیمه هادی
semi killed steel U فولاد نیمه ارام
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
semi logarithmic paper U کاغذ نیمه لگاریتمی
backcourt U نیمه دورترزمین از دیوارمقابل
semiautomatic U نیمه خود کار
half cloverload junction U چهارراه نیمه شبدری
draft report U گزارش نیمه نهایی
semi skilled worker U کارگر نیمه ماهر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com