Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
merchantry
U
بازرگانی
mercantile agent
U
بازرگانی
commercial
U
بازرگانی
trading
U
بازرگانی
mercantile
U
بازرگانی
commercial
<adj.>
U
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
بازرگانی
traded
U
بازرگانی
emporetic
U
بازرگانی
commerce
U
بازرگانی
trade
U
بازرگانی
business
<adj.>
U
بازرگانی
for-profit
<adj.>
U
بازرگانی
relating to business
<adj.>
U
بازرگانی
emporium
U
مرکز بازرگانی
board of trade
U
وزارت بازرگانی
commercial bank
U
بانگ بازرگانی
merchant bank
U
بانک بازرگانی
merchant banks
U
بانک بازرگانی
commercial banks
U
بانکهای بازرگانی
emporia
U
مرکز بازرگانی
volume of trade
U
حجم بازرگانی
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
jobbing
U
واسطه بازرگانی
trade mark
U
علامت بازرگانی
mart
U
مرکز بازرگانی
maritime commerce
U
بازرگانی دریایی
trade deficit
U
کسری بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
balance of trade
U
تراز بازرگانی
domestic trade
U
بازرگانی داخلی
business fluctuations
U
نوسانات بازرگانی
commercial attache
U
وابسته بازرگانی
chamber of commerce
U
اطاق بازرگانی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
commercial representative
U
نمایندگی بازرگانی
commercial revolution
U
انقلاب بازرگانی
business enterprise
U
بنگاه بازرگانی
internal trade
U
بازرگانی داخلی
idiograph
U
نشان بازرگانی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
bilateral trade
U
بازرگانی دو طرفه
trade secret
U
اسرار بازرگانی
bill exchange
U
برات بازرگانی
board of trade
U
هیئت بازرگانی
business union
U
اتحادیه بازرگانی
business activity
U
فعالیت بازرگانی
trade secrets
U
اسرار بازرگانی
business cycle
U
دور بازرگانی
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
commercially
U
از راه بازرگانی
emporiums
U
مرکز بازرگانی
business
U
موسسه بازرگانی
businesses
U
موسسه بازرگانی
sea borne commerce
U
بازرگانی دردریا
merchant marine
U
ناوگان بازرگانی
merchantman
U
کشتی بازرگانی
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
quasi commercial
U
شبه بازرگانی
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
business transaction
U
داد و ستد بازرگانی
ideograph
U
سمبل و علامت بازرگانی
businesses
U
کسب و کار بازرگانی
commercial intercourse
U
معامله یا مراوده بازرگانی
broker
U
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
U
واسطه معاملات بازرگانی
brokering
U
واسطه معاملات بازرگانی
business cycle
U
دور فعالیت بازرگانی
maritime
U
وابسته به بازرگانی دریایی
business economics
U
علم اقتصاد بازرگانی
brokers
U
واسطه معاملات بازرگانی
business
U
کسب و کار بازرگانی
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
mentoring
U
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
trade journal
U
روزنامه یا مجله بازرگانی
firms
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firm
U
کارخانه موسسه بازرگانی
master mariner
U
ناخدای کشتی بازرگانی
hanse
U
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
mentoring
U
مربی بودن
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
interstate commerce
U
بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
overseas trade fair
U
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
hermes
U
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
dealing
U
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
clearing agreement
U
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
indiaman
U
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
micro-economics
U
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
microeconomics
U
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
staple
U
اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapled
U
اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapling
U
اساسی مرکز بازرگانی عمده
mall
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mercantilism
U
سیاست موازنه بازرگانی کشور
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
foreign trade multiplier
U
ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
shopping mall
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
jaycee
U
عضو اطاق بازرگانی جوانان
retail centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
emporia
U
جای بازرگانی مرکز فروش
emporium
U
جای بازرگانی مرکز فروش
emporiums
U
جای بازرگانی مرکز فروش
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
lawmerchant
U
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
polacca
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre
U
کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
longboat
U
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
bounties
U
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
dromond
U
کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
kerb market
[British E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
boarded
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
commercialization
U
تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
curb market
[American E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
inland duty
U
حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
long boat
U
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
favorable balance of trade
U
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
the open door
U
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
semis
U
نیمه
midnight
U
نیمه شب
moiety
U
نیمه
semi
U
نیمه
mid
U
نیمه
stiffish
U
نیمه شق
in noon of night
U
در نیمه شب
half deck
U
نیمه پل
part way
U
نیمه
mid-
U
نیمه
division line
U
خط نیمه
low-tech
U
وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
galleons
U
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleon
U
کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
imperial institute
U
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
half-column
U
نیمه ستون
semicinductor
U
نیمه هادی
semifluid
U
نیمه ابکی
semifixed
U
نیمه ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com