English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an eye for an eye a tooth for a tooth <proverb> U زدی ضربتی ضربتی نوش کن
pressure front U جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
strike force U نیروی ضربتی
striking force U نیروی ضربتی
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
reflex force U نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
blade U سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
concussion U ضربتی ماسوره ضربتی
percussion U ضربتی چاشنی ضربتی
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
carriers U ناو هواپیمابر
carrier U ناو هواپیمابر
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
attack carrier U ناو هواپیمابر افندی
flight decks U عرشه ناو هواپیمابر
flight deck U عرشه ناو هواپیمابر
island U پل فرماندهی ناو هواپیمابر
islands U پل فرماندهی ناو هواپیمابر
antisubmarine carrier group U ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
attack nuclear carrier U ناو هواپیمابر افندی هستهای
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
precautions U ضربتی
precaution U ضربتی
precussion U ضربتی
contact sweeping U روبیدن ضربتی
percussion caps U چاشنی ضربتی
percussion fuze U ماسوره ضربتی
percussion cap U کلاهک ضربتی
contact mine U مین ضربتی
percussion caps U کلاهک ضربتی
percussion cap U چاشنی ضربتی
percussion U عمل ضربتی
impact burst U ترکش ضربتی
precussion detonator U چاشنی ضربتی یا دنگی
quick action U عمل ضربتی انی
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
concussion detonation U خرج تخریب ضربتی
blast line U مسیر موج ضربتی
purler U ضربتی که شخص را ازسرپرت کند
muzzle wave U موج ضربتی دهانه لوله توپ
grounder U موسس ضربتی که کسی یا چیزی رابزمین می اندازد
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
island U پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands U پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
numbered fleet U ناوگان زیرامر نیروی دریایی
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
quick fuse U ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
armada U ناوگان
fleet U ناوگان
armadas U ناوگان
fleets U ناوگان
shipping U کشتیرانی ناوگان
numbered fleet U ناوگان وابسته
merchant marine U ناوگان بازرگانی
navies U ناوگان دریایی
navies U بحریه ناوگان
auxiliary fleet U ناوگان تدارکاتی
flotillas U ناوگان کوچک
argosy U ناوگان تجارتی
navy U ناوگان دریایی
fleet commander U فرمانده ناوگان
commercial marine U ناوگان دریایی
navy U بحریه ناوگان
fleet in being U ناوگان موجود
flotilla U ناوگان کوچک
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
advanced fleet anchorage U لنگرگاه مقدم ناوگان
admiral of the fleet U امیرالبحر فرماندهء ناوگان
major fleet U ناوگان عمده دریایی
watch dog U ناو نگهبان ناوگان
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
fleet in being U ناوگان قابل استفاده
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
precursor sweeping U مین روبی قبل از عبور ناوگان
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
shipping U امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
precursor sweeping U پاک کردن مین قبل از حرکت ناوگان
organized U متشکل
formant U متشکل
tactical diversions U تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
organizing U متشکل کردن
organizes U متشکل کردن
organize U متشکل کردن
organising U متشکل کردن
unaligned U غیر متشکل
organises U متشکل کردن
endarch U متشکل در خارج
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
reorganize U دوباره متشکل کردن
party U دسته متشکل جمعیت
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
bitty U متشکل از قطعات ریز
gimmal U متشکل ازقطعات مرتبط
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
nation state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
stanzaic U متشکل از چند بند شعر
nation-state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
beam column framing U ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
jo bolt U نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
wrap round engine U موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
cluster mill U فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
biquinary notation U دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
crystallised U متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes U متبلور کردن متشکل کردن
crystallises U متبلور کردن متشکل کردن
crystallising U متبلور کردن متشکل کردن
crystallize U متبلور کردن متشکل کردن
crystallizing U متبلور کردن متشکل کردن
crystalize U متبلور کردن متشکل کردن
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
jet propulsion U نیروی جت
total force U نیروی کل
jetting U نیروی جت
jetted U نیروی جت
jets U نیروی جت
jet U نیروی جت
eccentric force U نیروی برونگرا
dispersion force U نیروی پاشیدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com