Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strength
U
استعداد رزمی
strengths
U
استعداد رزمی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer
U
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team
U
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat orders
U
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
combat air patrol
U
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
combated
U
رزمی
combats
U
رزمی
epics
U
رزمی
combat
U
رزمی
epical
U
رزمی
epic
U
رزمی
combating
U
رزمی
combat , echelon
U
یکان رزمی
combat , echelon
U
رده رزمی
combat power
U
قدرت رزمی
combat troops
U
عدههای رزمی
group
U
گروه رزمی
combat trains
U
بنه رزمی
fighting patrol
U
گشتی رزمی
field duty
U
خدمات رزمی
combat , elements
U
عناصر رزمی
field duty
U
ماموریت رزمی
groups
U
گروه رزمی
field grade
U
رده رزمی
combat support
U
پشتیبانی رزمی
field gun
U
توپ رزمی
readiness
U
امادگی رزمی
field exercise
U
تمرین رزمی
heroic verse
U
شعر رزمی
tactical missile
U
موشک رزمی
operational route
U
جاده رزمی
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
combat readiness
U
امادگی رزمی
combat team
U
تیم رزمی
nonbattle
U
غیر رزمی
non combatant
U
غیر رزمی
battle casualty
U
ضایعات رزمی
c ration
U
جیره رزمی
field army
U
ارتش رزمی
field commands
U
یکانهای رزمی
combat ration
U
جیره رزمی
combat proficiency
U
مهارت رزمی
combat proficiency
U
شایستگی رزمی
tactical support
U
پشتیبانی رزمی
combat , elements
U
یکانهای رزمی
field commands
U
قسمتهای رزمی
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
combat jump
U
پرش رزمی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
combatdrill
U
تمرین رزمی
combat development
U
توسعه رزمی
combat duty
U
ماموریت رزمی
combat duty
U
امور رزمی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
combat engineer
U
مهندسی رزمی
field ration
U
جیره رزمی
field service
U
خدمات رزمی
fighting load
U
بار رزمی
field type
U
نوع رزمی
combat exercise
U
تمرین رزمی
battle station
U
پایگاه رزمی
combat forces
U
نیروهای رزمی
combat formation
U
ارایش رزمی
combat crew
U
خدمه رزمی
combatcommand
U
یکان رزمی
non-combatant
U
غیر رزمی
combat patrol
U
گشتی رزمی
field officer
U
افسر رزمی
battle problems
U
مشکلات رزمی
field order
U
دستورالعمل رزمی
damage
U
ضایعات رزمی
service ammunition
U
مهمات رزمی
non-combatants
U
غیر رزمی
combat arms
U
رسته رزمی
herioic verse
U
شعر رزمی
combat outpost
U
پاسدار رزمی
martial arts
U
ورزشهای رزمی
combat vehicle
U
خودروی رزمی
task organization
U
سازمان رزمی
field manual
U
دستور رزمی
field glasses
U
عینک رزمی
combat support troops
U
عدههای پشتیبانی رزمی
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
unit strength
U
قدرت رزمی یکان
readiness category
U
درجه امادگی رزمی
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
readiness category
U
نوع امادگی رزمی
combat support troops
U
یکانهای پشتیبانی رزمی
field
U
زمینه رزمی صحرایی
combat control team
U
تیم کنترل رزمی
field order
U
دستورعملیاتی دستور رزمی
field range
U
میدان تیر رزمی
level of readiness
U
سطح امادگی رزمی
combat ready
U
دارای امادگی رزمی
level of effort
U
تلاش رزمی یکان
combat development
U
پیشرفت اموزش رزمی
field service
U
پشتیبانی سرویس رزمی
combat firing
U
تمرین تیراندازی رزمی
combat liaison
U
ربط و ارتباط رزمی
jujitsu
U
مادر ورزشهای رزمی
combat load
U
بار رزمی هواپیما
joint task force
U
گروه رزمی مشترک
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
flyable dud
U
بدون امادگی رزمی
fields
U
زمینه رزمی صحرایی
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
live exercise
U
تمرین رزمی حقیقی
field officer
U
افسر رسته رزمی
attrition
U
کاهش توان رزمی
epic
U
شعر رزمی حماسه
epos
U
اشعار رزمی پیشینیان
combat service support
U
پشتیبانی خدمات رزمی
pioneer unit
U
یگان مهندسی رزمی
standards
U
کالای جانشین رزمی
standard
U
کالای جانشین رزمی
combat support arms
U
یکان پشتیبانی رزمی
combat support arms
U
رسته پشتیبانی رزمی
epics
U
شعر رزمی حماسه
amphibious task force
U
گروه رزمی اب خاکی
combat pay
U
فوق العاده رزمی
combat information center
U
مرکز اطلاعات رزمی
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
field commands
U
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
strength
U
توان رزمی تعداد نفرات
commitment value
U
ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
night cap
U
گشتی رزمی هوایی شبانه
strengths
U
توان رزمی تعداد نفرات
combat commander's insignia
U
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
rhapsode
U
دوره گردی که اشعار رزمی
tae guk
U
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
combat essential
U
مورد نیاز حتمی رزمی
trains area
U
منطقه بنه رزمی یکان
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
combat crew
U
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
carrier task force
U
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
threat study
U
بررسی امکانات رزمی دشمن
loss
U
تلفات جنگی ضایعات رزمی
build-ups
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
build up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
trouvere
U
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
tailors
U
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
tailor
U
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
zipper
U
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
zippers
U
گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
locap
U
گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
task organization
U
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
tactical reconnaissance
U
براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
war footing
U
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
target cap
U
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
unit citation
U
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
technical observer
U
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
odyssey
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
stand-offs
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
attrition rate
U
میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
manual
U
دستور رزمی دستی سیستم دستی
combat essential
U
اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
battlefield recovery
U
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
compositions
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
field colors
U
پرچم رزمی پرچم یکانی
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
composition
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
attached strength
U
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
field allowance
U
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com