English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equalizing force U نیروی برابر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counterbalances U نیروی برابر
counterbalanced U نیروی برابر
counterbalance U نیروی برابر
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
equalizers U برابر کننده
equalze U برابر کننده
equalizer U برابر کننده
doubler U دو برابر کننده
leveller U برابر کننده
leveler U برابر کننده
phase equalizer U برابر کننده فاز
voltage doubler U دو برابر کننده ولتاژ
attenuation equalizer U برابر کننده میرایی
delay equalizer U برابر کننده تاخیر
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
voltage multiplier U چند برابر کننده ولت
multiplier U افزایش دهنده چند برابر کننده
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
blocking force U نیروی سد کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
threat force U نیروی تهدید کننده
army of occupation U نیروی اشغال کننده
magnetizing force U نیروی مغناطیسی کننده
holding force U نیروی تثبیت کننده
moving power U نیروی جابجا کننده
counterpoise U نیروی متعادل کننده
p force U نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
righting moment U نیروی راست کننده ناو
reinforcing U نیروی تقویتی تقویت کننده
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
electron multiplier U چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
tripling U سه برابر
paripassu U برابر
decuple U ده برابر
equaled U برابر
triples U سه برابر
tripled U سه برابر
triple U سه برابر
equalling U برابر
vs U در برابر
one hundred times as many U صد برابر
one fold U یک برابر
equaling U برابر
homological U برابر
equal U برابر
equalled U برابر
equals U برابر
eq U برابر با
sextuple U شش برابر
sixfold U شش برابر
he is twice the man he was U دو برابر
as much a U دو برابر
for U در برابر
symmetric U برابر
breasts U برابر
doubled up U دو برابر
breast U برابر
doubled U دو برابر
abreast U برابر
identical U برابر
squaring U برابر
double U دو برابر
squares U برابر
square U برابر
opposite U برابر
opposites U برابر
versus U در برابر
tenfold U ده برابر
even <adj.> U برابر
equipollent U برابر
ninefold U نه برابر
three fold U سه برابر
threefold U سه برابر
bracketed U برابر
euqal U برابر
two fold U دو برابر
tantamount U برابر
squared U برابر
level with each other U برابر
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
double U اندازه دو برابر
mustn't U برابر است با not must
equivalent U برابر مشابه
peering U برابر بودن با
double U دو برابر بزرگتر
equivalents U برابر مشابه
equal U برابر مساوی
doubled U : دو برابر دوتا
doubled U دو برابر کردن
equaled U برابر مساوی
level out U برابر کردن
reduplicate U دو برابر کردن
doubled U دو برابر بزرگتر
peered U برابر بودن با
peer U برابر بودن با
EC U پیشوند برابر با ex-
manifold U چند برابر
money worth U برابر پول
treble U سه برابر کردن
equality gate U برابر سازی
counterweights U وزنه برابر
septuple U هفت برابر
plain U صاف برابر
against payment U در برابر پول
sextuple U شش برابر کردن
equalization U برابر کردن
sevenfold U هفت برابر
double U : دو برابر دوتا
lifelong U برابر یک عمر
double U دو برابر کردن
parallels U برابر خط موازی
doubled U اندازه دو برابر
equals U برابر مساوی
doubled up U اندازه دو برابر
paralleled U برابر خط موازی
triply U بطور سه برابر
parallel U برابر خط موازی
triplex U سه برابر کردن
triple precision U با دقت سه برابر
octuple U هشت برابر
antithesis U برابر نهاده
antitheses U برابر نهاده
plainest U صاف برابر
triple precision U دقت سه برابر
plainer U صاف برابر
multiple U چند برابر
doubled up U دو برابر بزرگتر
doubled up U : دو برابر دوتا
parallelling U برابر خط موازی
doubled up U دو برابر کردن
equaling U برابر مساوی
parallelize U برابر کردن
parallelled U برابر خط موازی
treble our casualties U سه برابر تلفات ما
nip and tuck U تقریبا برابر
plains U صاف برابر
equalled U برابر مساوی
paralleling U برابر خط موازی
equalling U برابر مساوی
trebly U بطور سه برابر
fair play U شرایط برابر
quadraple U چهار برابر
ge U بزرگتر از یا برابر با
life long U برابر با یک عمر
dead even U دقیقا برابر
peer to each other U برابر با یکدیگر
deuce U برابر درامتیاز 04
anti thesis U برابر نهاد
tie U برابر شدن
prallelize U برابر کردن
fivefold U پنج برابر
senary U شش برابر ششگانه
equilateral U دو پهلو برابر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com