English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
restraining forces U نیروهای مهار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gripping jaw U فک مهار کننده
clamping fixture U گیره مهار کننده
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
clamping jaw U فکهای مهار کننده گیره
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
naval forces U نیروهای دریایی
political forces U نیروهای سیاسی
services U نیروهای سه گانه
forces of production U نیروهای تولید
irregular forces U نیروهای چریکی
combat forces U نیروهای رزمی
garrison forces U نیروهای پادگانی
nuclear forces U نیروهای هستهای
combined forces U نیروهای مرکب
services U نیروهای مسلح
ground forces U نیروهای زمینی
frontalier U نیروهای مرزی
irregular U نیروهای نامنطم
component forces U نیروهای مولفه
friendly forces U نیروهای خودی
blue forces U نیروهای خودی
blue forces U نیروهای ابی
enemy forces U نیروهای دشمن
army forces U نیروهای زمینی
irregular forces U نیروهای نامنطم
lateral forces U نیروهای عرضی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
army of occupation U نیروهای اشغالی
opposing forces U نیروهای متخاصم
battalions U نیروهای ارتشی
battalion U نیروهای ارتشی
market forces U نیروهای بازار
armed forces U نیروهای مسلح
screening forces U نیروهای پاسیور
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
van der waals forces U نیروهای وان در والس
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
actions U اشغال نیروهای جنگی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
action U اشغال نیروهای جنگی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
landing forces U نیروهای پیاده شونده
assigned forces U نیروهای زیر امر
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
braced U مهار
spanning U مهار
anchorage U مهار
anchoring U مهار
guy U مهار
chucking U مهار
bond U مهار
chainage U مهار
anchors U مهار
halter U مهار
halters U مهار
brace U مهار
anchor U مهار
controls U مهار
unbridle U بی مهار
restraints U مهار
restraint U مهار
guys U مهار
frenum U مهار
guide rope U مهار
belaying pin U مهار
anchorages U مهار
make fast U مهار
span U مهار
spanned U مهار
bearing rein U مهار
spans U مهار
control U مهار
controlling U مهار
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
clamping U مهار کردن
stay U تکیه مهار
clamped U مهار کردن
clamp U مهار کردن
prony brake U مهار پرونی
foot trap U مهار توپ با کف پا
holdfast U مهار گیر
anchor rod U میل مهار
restrained U مهار شده
guy wire U سیم مهار
anchor pole U دیرک مهار
wiring harness U مهار سیم
mooring swivel U مدور مهار
knee-brace U مهار زانویی
bollard U تیر مهار
angle-tie U مهار گوشه
angle-tie U مهار قطری
bollards U میله مهار
knee brace U مهار زانوئی
martingale U مهار جلو
mooring buoy U بویه مهار
mooring line U سیم مهار
mooring pendant U سیم مهار
mooring rope U طناب مهار
clamps U مهار کردن
bollard U میله مهار
bridles U زنجیر مهار
sag rod U مهار عرضی
sagrod U مهار عرضی
ball control U مهار توپ
bridling U زنجیر مهار
stayband U حلقه مهار
span wire U سیم مهار
chucking U مهار کردن
bridling U مهار ناو
mooring ring U حلقه مهار
tractable U سست مهار
bridle U مهار ناو
bridle U زنجیر مهار
bridled U مهار ناو
bridled U زنجیر مهار
bridles U مهار ناو
stayed U تکیه مهار
drogue U مهار چتری
topping lift U مهار بالایی
tie rod U میل مهار
uncontrolled U مهار نشده
raker U تیر مهار
chuck U مهار کردن
tawie U سست مهار
controlled U مهار شده
chucked U مهار کردن
daedman U مهار وزنی
chucks U مهار کردن
arresting sheave U پل مهار هواپیما
electrical shant U مهار برقی
cross brace U مهار عرضی
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
moorage U محل مهار کشتی
restraining U نگهداشتن مهار کردن
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
restrain U نگهداشتن مهار کردن
mooring line U طناب مهار مین
restrains U نگهداشتن مهار کردن
clamp U مهار گیره عقربک
clamped U مهار گیره عقربک
escalating U از مهار خارج شدن
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
clamping U مهار گیره عقربک
mooring swivel U خودگر مهار مین
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
chucking automatic U مهار کردن خودکار
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com