English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
battalions U نیروهای ارتشی
battalion U نیروهای ارتشی
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
military U ارتشی
khaki U پارچه ارتشی
health nurse U پرستار ارتشی
health nurse U نرس ارتشی
army regulation U مقررات ارتشی
military device U اسباب ارتشی
caisson U ارابه ارتشی
armed forces courier U پیک ارتشی
civilian occupational specialty U تخصص غیر ارتشی
army regulation U نظام نامه ارتشی
army program memorandum U لایحه برنامههای ارتشی
army postal clerk U متصدی پست ارتشی
serve U خدمت ارتشی کردن
serves U خدمت ارتشی کردن
served U خدمت ارتشی کردن
olive drab U رنگ سبز ارتشی
warlord U فرمانده ارتشی فرمانروا
ex-serviceman U ارتشی-فردیکهقبلادرارتش-نیرویدریایییاهواییمشغولبودهاست
courier transfer station U مرکزارسال پیک ارتشی
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
courier transfer officer U افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
conus residents U پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
battle group U واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
army helicopter U چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
army helicopter U هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
k ration U بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
reserved area U مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
major command U فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
chopline U خط حد یکانهای دریایی
covering troops U یکانهای پوششی
individual units U یکانهای مستقل
field commands U یکانهای رزمی
corps troops U یکانهای سپاه
mountain troops U یکانهای کوهستانی
combat , elements U یکانهای رزمی
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
special troops U یکانهای مخصوص
subunits U یکانهای وابسته
subunits U یکانهای جزء
inactive installation U تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
practical system U دستگاه یکانهای عملی
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
covering troops U یکانهای پوشش کننده
army troops U یکانهای رده ارتش
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
subordinating U تحت امر یکانهای تابعه
subordinates U تحت امر یکانهای تابعه
subordinated U تحت امر یکانهای تابعه
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
subordinate U تحت امر یکانهای تابعه
sea tail U دنباله دریایی یکانهای هوارو
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
supply arms U یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
satellization U زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
sea tail U بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
market forces U نیروهای بازار
blue forces U نیروهای ابی
enemy forces U نیروهای دشمن
blue forces U نیروهای خودی
irregular U نیروهای نامنطم
army forces U نیروهای زمینی
services U نیروهای سه گانه
political forces U نیروهای سیاسی
services U نیروهای مسلح
opposing forces U نیروهای متخاصم
army of occupation U نیروهای اشغالی
nuclear forces U نیروهای هستهای
naval forces U نیروهای دریایی
screening forces U نیروهای پاسیور
lateral forces U نیروهای عرضی
component forces U نیروهای مولفه
armed forces U نیروهای مسلح
garrison forces U نیروهای پادگانی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
combined forces U نیروهای مرکب
frontalier U نیروهای مرزی
ground forces U نیروهای زمینی
irregular forces U نیروهای نامنطم
irregular forces U نیروهای چریکی
friendly forces U نیروهای خودی
forces of production U نیروهای تولید
combat forces U نیروهای رزمی
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
van der waals forces U نیروهای وان در والس
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
restraining forces U نیروهای مهار کننده
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
action U اشغال نیروهای جنگی
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
assigned forces U نیروهای زیر امر
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
actions U اشغال نیروهای جنگی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
landing forces U نیروهای پیاده شونده
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
contra rotating U دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
pure bending U حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com