Perdic | نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	civilrequirements U	نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	to find oneself U	نیازمندیهای خودرافراهم کردن
	material requirements planning U	برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
	the press of modern life U	فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
	can you supply our wants? U	ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
	refs U	Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
	ref U	Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
	design phase U	فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
	background program U	برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
	replacement demand U	نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
	slice U	ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
	slices U	ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
	commercial air movement U	پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
	civil damage assessment U	ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
	republic U	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
	republics U	حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
	Burundi U	کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
	secession U	تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
	extradite U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	extradited U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	extradites U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	extraditing U	مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
	provincialism U	اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
	civil U	غیرنظامی
	civil disturbances U	اغتشاشات غیرنظامی
	plains U	لباس غیرنظامی
	plainer U	لباس غیرنظامی
	plain U	لباس غیرنظامی
	demilitarization U	غیرنظامی شدن
	civilian employees U	کارمندان غیرنظامی
	civil advisor U	مستشار غیرنظامی
	demilitarized zone U	منطقه غیرنظامی
	plainest U	لباس غیرنظامی
	civilian enterprise U	موسسه غیرنظامی
	innocent passage U	مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
	civil twilight U	شفق و فلق غیرنظامی
	civilian occupational specialty U	کدهای تخصصی غیرنظامی
	civil advisor U	مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
	class n allotment U	کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
	commercial water movement U	حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
	letter of recall U	نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
	demilitarizing U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarised U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarising U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarizes U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarized U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	demilitarize U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	plain clothes man U	کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
	affiliated unit U	یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
	affiliated unit U	یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
	demilitarises U	از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
	guerrillas U	جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
	guerillas U	جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
	unmilitary U	بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
	guerrilla U	جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
	quicktrans U	سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
	nonaligned U	کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
	country cover diagram U	دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
	civil censorship U	سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
	civilian supply U	امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
	civil reserve air fleet U	گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
	nsfnet U	یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
	locarno treaty U	بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
	civil appropriation U	اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
	soils U	کشور
	soiling U	کشور
	territories U	کشور
	land n U	کشور
	territory U	کشور
	fatherland U	کشور
	fatherlands U	کشور
	common wealth U	کشور
	soil U	کشور
	stated U	کشور
	realms U	کشور
	country U	کشور
	nation U	کشور
	countries U	کشور
	nations U	کشور
	realm U	کشور
	stating U	کشور
	state- U	کشور
	state U	کشور
	states U	کشور
	Namibia U	کشور نامیبی
	Egypt U	کشور مصر
	Paraguay U	کشور پاراگوئه
	Peru U	کشور پرو
	Philippines U	کشور فیلیپین
	friendly state U	کشور دوست
	Portugal U	کشور پرتغال
	friendly state U	کشور خودی
	respublica U	کشور جمهوری
	Angola U	کشور انگولا
	Mozambique U	کشور موزامبیک
	Myanmar U	کشور میانمار
	forwarding country U	کشور فرستنده
	Namibia U	کشور نامیبیا
	fisc U	خزانه کشور
	Argentina U	کشور آرژانتین
	Nepal U	کشور نپال
	New Zealand U	کشور زلاندنو
	Nicaragua U	کشور نیکاراگوا
	Niger U	کشور نیجر
	Nigeria U	کشور نیجریه
	Oman U	کشور عمان
	Pakistan U	کشور پاکستان
	Cameroon U	کشور کامرون
	Qatar U	کشور قطر
	Rwanda U	کشور رواندا
	sending state U	کشور فرستنده
	traitor to the countruy U	خائن کشور
	southland U	کشور نیمروز
	Spain U	کشور اسپانیا
	Sudan U	کشور سودان
	traitor to one's country U	خائن به کشور
	Sierra Leone U	کشور سیرالئون
	theocrat U	خداوند کشور
	the youth of the country U	جوانان کشور
	the superme court U	دیوانعالی کشور
	Sri Lanka U	کشور سریلانکا
	secretary of state for home affairs U	وزیر کشور
	department of the enterior U	وزارت کشور
	Czechoslovakia U	کشور چکوسلواکی
	Senegal U	کشور سنگال
	Fiji U	کشور فیجی
	country of origin U	کشور مبداء
	Andorra U	کشور آندورا
	Singapore U	کشور سنگاپور
	Somalia U	کشور سومالی
	Albania U	کشور آلبانی
	sea power U	کشور دریایی
	the play of europe U	کشور سویس
	Gabon U	کشور گابن
	Honduras U	کشور هندوراس
	kingdom U	کشور قلمروپادشاهی
	Hungary U	کشور مجارستان
	Indonesia U	کشور اندونزی
	Jamaica U	کشور جامائیکا
	ottoman U	کشور عثمانی
	Costa Rica U	کشور کاستاریکا
	Kenya U	کشور کنیا
	Kiribati U	کشور کیریباتی
	Kuwait U	کشور کویت
	independency U	کشور مستقل
	Laos U	کشور لائوس
	Korea U	کشور کره
	Guyana U	کشور گیانا
	Cuba U	کشور کوبا
	Finland U	کشور فنلاند
	midland U	داخله کشور
	Morocco U	کشور مغرب
	Ghana U	کشور غنا
	Eire U	کشور ایرلند
	Ghana U	کشور گانا
	Great Britain U	کشور انگلیس
	Liberia U	کشور لیبریا
	Ecuador U	کشور اکوادر
	Guatemala U	کشور گواتمالا
	Djibouti U	کشور جی بوتی
	land of the rising sun U	کشور ژاپن
	Lesotho U	کشور لسوتو
	oversea U	خارج از کشور
	host country U	کشور میزبان
	Luxembourg U	کشور لوکزامبورگ
	Malawi U	کشور مالاوی
	home country U	کشور اصلی
	Holland U	کشور هلند
	respublica U	جمهوری کشور
	Malaysia U	کشور مالزی
	Maldives U	کشور مالدیو
	high court of U	دیوانعالی کشور
	Greece U	کشور یونان
	great power U	کشور با قدرت
	Mali U	کشور مالی
	Bahamas U	کشور باهاما
	Bahrain U	کشور بحرین
	Colombia U	کشور کلمبیا
	cloud-cuckoo-land U	کشور پریون
	Cambodia U	کشور کامبوج
	per pais U	بوسیله کشور
	Burma U	کشور برمه
	Botswana U	کشور بوتسوانا
	Bhutan U	کشور بوتان
	Belize U	کشور بلیز
	Bangladesh U	کشور بنگلادش
	Libya U	کشور لیبی
	host nation U	کشور میزبان
	Mexico U	کشور مکزیک
	neighbouring country [British E] U	کشور همسایه
	neighboring state [American E] U	کشور همسایه
	bordering country U	کشور همسایه
	traitors U	خائن به کشور
	traitor U	خائن به کشور
	treason U	خیانت به کشور
	nationwide U	در سرتاسر کشور
	expulsions U	اخراج از کشور
	expulsion U	اخراج از کشور
	fairyland U	کشور پریان
	interior ministry U	وزارت کشور
	mother country U	کشور اصلی