English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
replacement factor U ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
replacement U جایگزینی
lodgment U جایگزینی
replacements U جایگزینی
embedment U جایگزینی
lodgement U جایگزینی
filler personnel U افراد جایگزینی
assignment statement U جمله جایگزینی
replacement theory U نظریه جایگزینی
assignment operator U عملگر جایگزینی
replacement cost U هزینه جایگزینی
situation U جایگزینی وضع
situations U جایگزینی وضع
replacement capital U سرمایه جایگزینی
replaceable parameter U پارامتر جایگزینی
trade-offs U رابطه جایگزینی
replacement part U قطعه جایگزینی
replacements U جایگزینی نفرات
search and replace U جستجو و جایگزینی
font subsitution U جایگزینی فونت
replacement U جایگزینی نفرات
trade off U رابطه جایگزینی
trade-off U رابطه جایگزینی
loss replacement U جایگزینی تلفات و ضایعات
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
bulk replacement storage U سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
global U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
search and replace U جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
print U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
prints U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
zero supperssion U موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
civilrequirements U نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
to find oneself U نیازمندیهای خودرافراهم کردن
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
the press of modern life U فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
can you supply our wants? U ایا شما میتوانید نیازمندیهای ما را رفع نمایید
ref U Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
refs U Personal For Request نوشتهای که نیازمندیهای یک فرد را شرح میدهد
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
background program U برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
staffed U پرسنل
staffs U پرسنل
staff U پرسنل
personnel U پرسنل
total demand U تقاضای کل
at the instance of U به تقاضای
at the request of U تقاضای
aggregate demand U تقاضای کل
intransit strenth U پرسنل سیال
operating personnel U پرسنل فعال
adjutant general U دایره پرسنل
personnel officer U افسر پرسنل
cadres U پرسنل پیمانی
cadre U پرسنل پیمانی
all hands U کلیه پرسنل
operations personal U پرسنل عملیات
permanent party U پرسنل دایمی
complement U پرسنل سازمانی
crews U پرسنل ناو
crewing U پرسنل ناو
complements U پرسنل سازمانی
complementing U پرسنل سازمانی
turout U تجمع پرسنل
complemented U پرسنل سازمانی
troop U پرسنل دار
trooped U پرسنل دار
shipmate U پرسنل هم ناو
ship's company U پرسنل ناو
crewed U پرسنل ناو
crew U پرسنل ناو
trooping U پرسنل دار
maximum demand U تقاضای بیشینه
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
applications U تقاضای کار
at my request U مطابق با تقاضای من
factor demand U تقاضای عوامل
application for loan U تقاضای وام
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
application U تقاضای کار
national demand U تقاضای ملی
at the instance of U بر حسب تقاضای
market demand U تقاضای بازار
complementary demand U تقاضای مکمل
complementary demand U تقاضای تکمیلی
excess demand U تقاضای بیش از حد
request substitution U تقاضای تعویض
request to send U تقاضای ارسال
effective demand U تقاضای موثر
inelastic demand U تقاضای بی کشش
give U تقاضای رای
demand for payment U تقاضای پرداخت
joint demand U تقاضای مشترک
elastic demand U تقاضای با کشش
composite demand U تقاضای مرکب
final demand U تقاضای نهائی
re claim U تقاضای مجدد
giving U تقاضای رای
gives U تقاضای رای
military pay order U لیست حقوقی پرسنل
quarters U محل اسایشگاه پرسنل
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
lag rate U میزان کسری پرسنل
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
turout U جمع شدن پرسنل
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
staffed U پرسنل ستاد ستادی
staffs U پرسنل ستاد ستادی
proceed time U زمان انتقال پرسنل
ration method U روش تغذیه پرسنل
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
evacuee U پرسنل تخلیه شده
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
evacuees U پرسنل تخلیه شده
staff U پرسنل ستاد ستادی
regular U پرسنل کادر منظم
regulars U پرسنل کادر منظم
service number U شماره خدمتی پرسنل
demanded U تقاضای خرید کالا
rpo U تقاضای مظنه قیمت
demands U تقاضای خرید کالا
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand U تقاضای کشش دار
derived demand U تقاضای مشتق شده
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
soft market U بازار با تقاضای خوب
tax U تحمیل تقاضای سنگین
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
to request issuance U تقاضای صدور کردن
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
demand U تقاضای خرید کالا
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
retrofit action U بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
transport area U منطقه حمل و نقل پرسنل
sending state U کشور اعزام کننده پرسنل
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
registrant U پرسنل ثبت نام کننده
reimbursable personnel U پرسنل حقوق بگیر نظامی
military pay order U جدول تغییرات حقوقی پرسنل
release denial U جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
airman U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airmen U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
blind U بدون دید مستقیم پرسنل
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
debarkation net U تور پیاده شدن پرسنل
blinded U بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
blinds U بدون دید مستقیم پرسنل
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
enlisted personnel U پرسنل سرباز و درجه دار
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
rts U Send To Request تقاضای ارسال
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
administrative acceptees U پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
conus residents U پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com