Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
custodian
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
Other Matches
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
organizational
U
سازمانی
inorganization
U
بی سازمانی
institutional
U
سازمانی
complements
U
پرسنل سازمانی
organic
U
یکان سازمانی
organization control
U
کنترل سازمانی
augments
U
غیر سازمانی
organization scheme
U
نمودار سازمانی
quarters in kind
U
منازل سازمانی
organizational maintenance
U
تعمیرات سازمانی
organic
U
سازمانی اصلی
organizational psychology
U
روانشناسی سازمانی
organic
U
سازمانی الی
organizational
U
یکان سازمانی
complementing
U
پرسنل سازمانی
augment
U
غیر سازمانی
augmented
U
غیر سازمانی
augmenting
U
غیر سازمانی
organizational identity
U
هویت سازمانی
branch material position
U
شغل سازمانی
nonorganic
U
غیر سازمانی
complemented
U
پرسنل سازمانی
organization chart
U
نمودار سازمانی
complement
U
پرسنل سازمانی
noncrew
U
خدمه غیر سازمانی
site license
U
مجوز درون سازمانی
layout
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
validated position
U
محل سازمانی خالی
side job
U
شغل غیر سازمانی
position
U
حالت محل سازمانی
roll call
U
حضور و غیاب سازمانی
validated position
U
شغل بلاتصدی سازمانی
positioned
U
مقام شغل سازمانی
positioned
U
حالت محل سازمانی
packaging
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
make-up
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
position
U
مقام شغل سازمانی
make-up
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
make-up
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
organizational citizenship behavior
U
رفتار شهروندی سازمانی
style
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
reshuffles
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
billeted
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billet
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
clearinghouse
U
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
BSI
U
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
billets
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeting
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
in house training
U
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
R & D
U
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
society of certified processors
U
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
InterNIC
U
سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
retention
U
نگهداری
safe keeping
U
نگهداری
safe guard
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
نگهداری
guarding subsidy
U
حق نگهداری
detainer
U
نگهداری
sustentation
U
نگهداری
holding
U
نگهداری
storage
U
نگهداری
conservation
U
نگهداری
custody
U
نگهداری
sustention
U
نگهداری
protection
U
نگهداری
retinues
U
نگهداری
keeping
U
نگهداری
preservation
U
نگهداری
retinue
U
نگهداری
internment
U
نگهداری
upkeep
U
نگهداری
maintenance
U
نگهداری
sustenance
U
نگهداری
detentions
U
نگهداری
guardianship
U
نگهداری
detention
U
نگهداری
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
restraints
U
نگهداری خودداری
field capacity
U
فرفیت نگهداری
restraint
U
نگهداری خودداری
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
program maintenance
U
نگهداری برنامه
depot maintenance
U
نگهداری امادگاهی
energy preservation
U
نگهداری انرژی
depot maintenance
U
نگهداری دپویی
record keeping
U
نگهداری سوابق
support
U
نگهداری کردن
tenability
U
قابلیت نگهداری
maintain
U
نگهداری کردن
care of supplies
U
نگهداری اماد
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
categories of maintenance
U
انواع نگهداری
retentivity
U
قدرت نگهداری
the keeping of a festival
U
نگهداری عید
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
safeguard
U
نگهداری کردن
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
maintenance functions
U
کارکردهای نگهداری
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
maintenance cost
U
هزینه نگهداری
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
maintenance period
U
دوره نگهداری
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
maintenance support
U
پشتیبانی نگهداری
maintrain
U
نگهداری کردن
safeguarded
U
نگهداری کردن
safeguarding
U
نگهداری کردن
holding time
U
زمان نگهداری
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
granfather file
U
نگهداری می شوند
LSD
U
نگهداری تحویل
safeguards
U
نگهداری کردن
hold
U
ایست نگهداری
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
holding costs
U
مخارج نگهداری
holds
U
ایست نگهداری
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
to maintain a road
U
نگهداری کردن
conserved
U
نگهداری کردن
conserving
U
نگهداری کردن
tends
U
نگهداری کردن از
tending
U
نگهداری کردن از
tended
U
نگهداری کردن از
manage
U
نگهداری کردن
tend
U
نگهداری کردن از
conserves
U
نگهداری کردن
cares
U
نگهداری موافبت
conserve
U
نگهداری کردن
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
upkeep
U
نگهداری کردن
category
U
طبقه نگهداری
tenure
U
نگهداری اشغال
keeps
U
نگهداری کردن
interludes
U
نگهداری مقدماتی
to take keep
U
نگهداری کردن
maintained
U
نگهداری کردن
cared
U
نگهداری موافبت
maintain
U
نگهداری کردن
to maintain one's family
U
نگهداری کردن
account
U
نگهداری حسابها
interlude
U
نگهداری مقدماتی
keep
U
نگهداری کردن
maturing
U
نگهداری بتن
warehousing
U
نگهداری در انبار
maintains
U
نگهداری کردن
care
U
نگهداری موافبت
american national standards institute
U
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
nonappropriated funds
U
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
mewed
U
دراصطبل نگهداری کردن
membrane curing
U
نگهداری غشایی بتن
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
moist curing
U
نگهداری مرطوب بتن
managements
U
اجرا و نگهداری شبکه
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
poor law
U
قانون نگهداری از تهیدستان
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
remote maintenance
U
نگهداری از راه دور
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
remote servicing
U
نگهداری از راه دور
support
U
تایید کردن نگهداری
software maintenance
U
نگهداری نرم افزار
bestride
U
نگهداری ودفاع کردن از
mew
U
دراصطبل نگهداری کردن
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com