English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kenning U نگاه قدرت بینایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
sight U بینایی
visions U بینایی
sights U بینایی
spectrum U بینایی
perspective U بینایی
second sight U بینایی
perspectives U بینایی
eyesight U بینایی
eye U بینایی
perceptivity U بینایی
spectral U بینایی
eyeing U بینایی
vision U بینایی
eyes U بینایی
eying U بینایی
emmetropia U بینایی طبیعی
far point U برد بینایی
trichromatism U بینایی سه فامی
facial vision U بینایی صورتی
optic U وابسته به بینایی
monochromatism U بینایی تک فامی
emmetropis U بینایی طبیعی
field of vision U میدان بینایی
discernment U بصیرت بینایی
dichromatism U بینایی دوفامی
tunnel vision U بینایی کانونی
asthenopia U ضعف بینایی
quick sight U بینایی تیز
optometer U بینایی سنج
optometry U بینایی سنجی
optic nerve U عصب بینایی
visual yellow U زرد بینایی
nervus opticus U عصب بینایی
visual axis U محور بینایی
monocular vision U بینایی یک چشمی
visual acuity U تیزی بینایی
rhodopsin U ارغوان بینایی
visive U وابسته به بینایی
visual purple U ارغوان بینایی
vision test U ازمون بینایی
photopia U بینایی درنورزیاد
the sense of sight U حس بینایی یا باصره
optics U علم بینایی
scotopia U بینایی در تاریکی
test chart U لوحه بینایی سنجی
astigmatism U ناهمخوانی بینایی استیگماتیسم
ametropia U نقص انکساری بینایی
xanthocyanopsia U بینایی زرد- ابی
optical instruments U الات وابسته به بینایی
optometric service U قسمت بینایی سنجی
perimeters U میدان سنج بینایی
scope U وسیله دیدبانی یا بینایی
campimeter U میدان سنج بینایی
manoptoscope U برتری سنج بینایی
perceptiveness U بینایی قوه مشاهده
paropsis U خراب شدن بینایی
perimeter U میدان سنج بینایی
hemeralopia U کمی بینایی در نور زیاد
orthoptic U درست کننده نقص بینایی
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
orthoptic U وابسته به اصلاح نقص بینایی
glanced U نگاه نگاه مختصر
glance U نگاه نگاه مختصر
glances U نگاه نگاه مختصر
optometric service U بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
spectroscope U بینایی بین طیف بین
spectroscopy U بینایی بین طیف بین
vim U قدرت
power U قدرت
vigor U قدرت
vis U قدرت
powered U قدرت
godown U قدرت
tension U قدرت
tensions U قدرت
posses U قدرت
posse U قدرت
commanding U با قدرت
power takeoff U قدرت
strenght U قدرت
strength U قدرت
vigour U قدرت
will power <idiom> U قدرت
inauthoritative U بی قدرت
forcing U قدرت
forces U قدرت
force U قدرت
zing U قدرت
strengths U قدرت
might U قدرت
powers U قدرت
strong-arm U قدرت
abilities U قدرت
ability U قدرت
capability U قدرت
energy U قدرت
sovereignty U قدرت
strong arm U قدرت
potency U قدرت
energies U قدرت
powering U قدرت
authority U قدرت
nerves U قدرت
nerve U قدرت
the finger of god U قدرت خدا
super power U ابر قدرت
strenght U قدرت شدت
power loss U تلف قدرت
cans U قدرت داشتن
canning U قدرت داشتن
prepotence U قدرت کامل
power structure U ساخت قدرت
power supplay U منبع قدرت
power test U ازمون قدرت
will-power U قدرت اراده
power source U منبع قدرت
power outege U قطع قدرت
power transmission U انتقال قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
stock-cars U قدرت و دوام
reflecting power U قدرت انعکاس
stock car U قدرت و دوام
power stroke U مرحله قدرت
stock-car U قدرت و دوام
prepotency U قدرت کامل
puissance U توان قدرت
sea power U قدرت بحری
authoritarianism U قدرت طلبی
heaven U قدرت پروردگار
heavens U قدرت پروردگار
sight U قدرت دید
acidity U قدرت اسیدی
full U تمام قدرت
on U در اوج قدرت
refractive power U قدرت شکست
fullest U تمام قدرت
resolving power U قدرت تفکیک
useful power U قدرت مفید
retentivity U قدرت نگهداری
saber rattling U قدرت نمایی
scepter U قدرت یا اقتدارسلطنتی
sights U قدرت دید
leverage U قدرت نفوذ
enterprises U قدرت اقدام
receptivity U قدرت پذیرش
world power U قدرت جهانی
world power U قدرت دنیوی
will to power U قدرت خواهی
superpower U ابر قدرت
voltage source U منبع قدرت
superpowers U ابر قدرت
power failure U قطع قدرت
source of power U منبع قدرت
power failures U قطع قدرت
hands U قدرت توپگیری
firepower U قدرت شلیک
scattering power U قدرت پراکندگی
social power U قدرت اجتماعی
seapower U قدرت دریایی
enterprise U قدرت اقدام
solvency U قدرت حلالپوشی
staying power U طاقت قدرت
engine performance U قدرت موتور
creativity U قدرت ابداع
creativity U قدرت خلاقه
authority U مرجع قدرت
rating plate U پلاک قدرت
engine power U قدرت موتور
explosive energy U قدرت انفجار
explosive force U قدرت انفجار
fasces U قدرت مجازات
fire power U قدرت اتش
emissive power U قدرت صدور
dielectric strength U قدرت دی الکتریک
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
low power stage U طبقه کم قدرت
driving power U قدرت محرکه
economic potential U قدرت اقتصادی
resolutions U قدرت تشخیص
economic power U قدرت اقتصادی
resolution U قدرت تشخیص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com