Perdic | نگاه با اراده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	steely look U	نگاه با اراده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	abuleia U	فقدان نیروی اراده ضعف اراده
	abulia U	فقدان نیروی اراده ضعف اراده
	real will U	مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
	gloating U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	gloated U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	gloats U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	gloat U	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
	keek U	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
	look at me U	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
	purposeful U	با اراده
	animus U	اراده
	on the impluse of the moment U	بی اراده
	resolutions U	اراده
	resolution U	اراده
	passives U	بی اراده
	passive U	بی اراده
	nisus U	اراده
	aimless U	بی اراده
	determination U	اراده
	weak kneed U	بی اراده
	infirm of purpose U	بی اراده
	weak-kneed U	بی اراده
	thy will U	اراده ات
	thy will U	اراده تو
	will U	اراده
	willed U	اراده
	will-power U	اراده
	abulic U	بی اراده
	wills U	اراده
	intentions U	اراده
	intention U	اراده
	voluntariness U	اراده
	volition U	اراده
	volitionally U	با اراده
	glanced U	نگاه نگاه مختصر
	glance U	نگاه نگاه مختصر
	glances U	نگاه نگاه مختصر
	driftless U	بی مرام بی اراده
	dysbulia U	اختلال اراده
	will U	اراده کردن
	free will U	اراده ازاد
	involuntarily U	بدون اراده
	willed U	اراده کردن
	volition U	از روی اراده
	wills U	اراده کردن
	self will U	اراده شخصی
	voluntarism U	اراده گرایی
	abulic U	فاقد اراده
	it is our pleasure to U	اراده ما اینست که
	free will U	ازادی اراده
	automatons U	ادم بی اراده
	voluntarily U	از روی اراده
	willable U	قابل اراده
	will-power U	قدرت اراده
	will therapy U	اراده درمانی
	An iron wI'll. U	اراده آهنین
	automaton U	ادم بی اراده
	volitionary U	وابسته به اراده
	social will U	اراده اجتماعی
	libertarian U	طرفدار ازادی اراده
	He is strong-wI'lled. U	آدم با اراده ای است
	To have a strong wI'll. U	اراده قوی داشتن
	will of iron <idiom> U	اراده آهنین داشتن
	real will U	نظریه اراده واقعی
	of one's own volition U	از روی اراده خود
	what is your will? U	اراده شما چیست
	libertarians U	طرفدار ازادی اراده
	The will of the nation [people]	اراده ملت [مردم]
	animal U	مربوط به روح وجان یا اراده
	willpower U	تصمیم جدی نیروی اراده
	He hasnt a mind of his own. U	ازخودش رأیی ندارد (بی اراده)
	self surrender U	واگذاری خود تسلیم به اراده
	animals U	مربوط به روح وجان یا اراده
	tenant at will U	متصرف به میل و اراده مالک
	will temprament tests U	ازمونهای اراده- خلق وخوی
	abulomania U	دیوانگی در نتیجه ضعف اراده
	drifts U	بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
	drifted U	بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
	automatize U	کسی را بی اراده الت دست کردن
	spermatorrhoea U	خروج منی بدون اراده احتلام
	It depends on your decison. U	بستگش به اراده (تصمیم )شما دارد
	drifting U	بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
	jelly bean U	ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
	drift U	بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
	downy's will temperament test U	ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
	self enforcing U	دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
	impulsively U	با نیروی انی و بدون اراده از روی تحریک
	voluntarism U	فلسفهای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجودمیداند
	intrusive thoughts U	اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
	necessity U	درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
	leered U	نگاه چپ
	looks U	نگاه
	ganders U	: نگاه
	leering U	نگاه کج
	leering U	نگاه چپ
	leers U	نگاه کج
	leers U	نگاه چپ
	leered U	نگاه کج
	leer U	نگاه کج
	gander U	: نگاه
	observantion U	نگاه
	view U	نگاه
	looked U	نگاه
	look here U	نگاه کن
	slant U	نگاه کج
	slanted U	نگاه کج
	look U	نگاه
	leer U	نگاه چپ
	by sight U	از نگاه
	glimpsed U	نگاه کم
	glimpses U	نگاه کم
	gloatingly U	با نگاه
	glimpsing U	نگاه کم
	glimpse U	نگاه کم
	i say U	نگاه کن
	regard U	نگاه
	regarded U	نگاه
	regards U	نگاه
	slants U	نگاه کج
	to lay fast U	نگاه داشتن
	voyeurs U	نگاه کننده
	retrospect U	نگاه به گذشته
	come-ons U	نگاه دعوتآمیز
	to lock out U	نگاه داشتن
	come-on U	نگاه دعوتآمیز
	voyeur U	نگاه کننده
	Peeping Toms U	نگاه دزد
	Peeping Tom U	نگاه دزد
	to look daggers U	چپ چپ نگاه کردن
	to set eyes on U	نگاه کردن
	vide infara U	را نگاه کنید
	glaringly U	با نگاه خیره
	gazing U	نگاه خیره
	To look askance. To give a dirty look. U	چپ چپ نگاه کردن
	dirty look <idiom> U	چپ چپ نگاه کردن
	to put to a pause U	نگاه داشتن
	to look on with U	نگاه کردن
	glimpsed U	نگاه انی
	to keep in U	نگاه داشتن
	to keep any one waiting U	نگاه داشتن
	oeillade U	نگاه عاشقانه
	preservatize U	نگاه داشتن
	pryingly U	با نگاه دقیق
	retrospection U	نگاه به قهقرا
	at first sight U	بیک نگاه
	at a glance U	بیک نگاه
	gape seed U	نگاه خیره
	looker U	نگاه کننده
	look down U	با نگاه از رو بردن
	leontief table U	نگاه کنید به :
	keek U	نگاه دزدانه
	parthian glance U	اخرین نگاه
	peeper U	نگاه کننده
	i say U	نگاه کنید
	to stop [doing something] U	نگاه داشتن
	gloatingly U	با نگاه خیره
	gapeseed U	نگاه خیره
	an upward glance U	نگاه سربالا
	an intent look U	یک نگاه مشتاقانه
	leer U	نگاه کج کردن
	leer U	نگاه دزدکی
	gazed U	نگاه خیره
	shim U	نظر یک نگاه
	holders U	نگاه دارنده
	holder U	نگاه دارنده
	upholders U	نگاه دارنده
	upholder U	نگاه دارنده
	squinny U	کج کج نگاه کردن
	kept U	نگاه داشته
	to catch a glimpse of U	نگاه مختصرکردن
	to dwell on U	نگاه کردن
	leered U	نگاه دزدکی
	leered U	نگاه کج کردن
	an am or ous glance U	یک نگاه عاشقانه
	sheep's eye U	نگاه عاشقانه
	sheep's eye U	نگاه دزدکی
	sheep's eyes U	نگاه عاشقانه
	gazes U	نگاه خیره
	gaze U	نگاه خیره
	tenable U	نگاه داشتنی
	leers U	نگاه کج کردن
	leers U	نگاه دزدکی
	leering U	نگاه کج کردن
	leering U	نگاه دزدکی
	to give support to U	نگاه داشتن
	stopped U	نگاه داشتن
	stares U	رک نگاه کردن
	stared U	رک نگاه کردن
	stare U	رک نگاه کردن
	regarded U	نگاه کردن
	regards U	نگاه کردن
	squints U	چپ نگاه کردن
	retrospective view [on] U	نگاه به گذشته
	regard U	نگاه کردن
	stopping U	نگاه داشتن
	stops U	نگاه داشتن
	see U	نگاه کردن
	peek U	نگاه دزدانه
	sees U	نگاه کردن
	stay U	نگاه داشتن